لحظه پرکشیدن فرا رسید

لحظه پرکشیدن فرا رسید.
صدای انفجاری آمد و بچه ها داد میزدند یوسف شهید شد.

آمدند و دیدند که یوسف در سنگرش مجروح شده است.  هیچ داد و بیدادی، هیچ ضجه ای از یوسف بلند نمی شد. خیلی آرام گردنش را به سمت چپ خم کرده بود و به شدت خونریزی داشت.

◾ ️ پودر انعقاد خون هم خونش را بند نیاورد و یوسف لبخند زنان با ذکر #یا_زهرا (س) آسمانی شد....

او را به بیمارستان صحرایی منتقل کردند اما کار از کار گذشته بود.

#شهید_یوسف_فدایی_نژاد
#شهید_امنیت یگان #صابرین

#تاریخ_ولادت : ۶۲/۱۰/۲۹
#خاکیان_خدایی
دیدگاه ها (۱)

گفتگو با تومثل گرمای بخاری و نفس‌های بلند آتشمی برد چشم خیال...

#حاج_محمد_ابراهیم_همت :یاد خدا را فراموش نکنیدمرتب بسم الله ...

به شوقشال و کلاه تو برف می آمد ...و مدتهاست از این کوچـــه ر...

خاطره ی خوب کسی شو...حتی اگر قرار بر همیشه ماندن نیست آنی شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط