گر مرا ترک کنی من زغمت می سوزم

گر مرا ترک کنی من زغمت می سوزم
آسمان را به زمین جان خودت می دوزم

گر مرا ترک کنی ترک نفس خواهم کرد
بی وجود تو بدان خانه قفس خواهم کرد

بی تو یک لحظه رمق دردل ودرجانم نیست
بیقرارم نکنی طاقت هجرانم نیست

بی تو با قافله ی غصه و غمها چه کنم
تار و پودم تو بگو با دل تنها چه کنم

شده ام مرثیه خوان دل سودا زده ام
از بد حادثه دلبسته و شیدا شده ام

این دل پر ز ترک اینهمه غم لایق نیست
دل چون سنگ تو را جز دل من عاشق نیست.....

#شهریار
دیدگاه ها (۲)

حسین جانمخَبر از حَـنجَره ی شاه وِلا مےآیدخَبر از قافله ی ڪَ...

🌹 هر اوجا بویلی وفا ملکینه سردار اولماز🌹 هرقوی پنجه گلوب سرو...

غیر شیدایی مرا داغی به پیشانی نبودمن‌که پیشانی نوشتم جز پریش...

در امتدادِ سحر می‌رسم به خانه‌ی توسلام بر تو و دریای بی‌کران...

از تو می گویم غزل با این دل شیدایی امشاعر چشم فریبا ، خالق ز...

از تو می گویم غزل با این دل شیدایی امشاعر چشم فریبا ، خالق ز...

نــَفـَس هــآیِ نـَقـــآشی دوپآرتی jk P.1 اونقدر پریشون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط