نه اینکه فکر کنی مرهم احتیاج نداشت

نه اینکه فکر کنی مرهم احتیاج نداشت
که زخم های دل خون من علاج نداشت
تو سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم
که داغ سینه ی من را درخت کاج نداشت
دیدگاه ها (۲)

دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستمکوروش گفت:لیاقت شما برا...

ڪم باش! اصلا هم نگرانِڪم شدنت نباش،آنڪس ڪہ اگرڪم باشی گمت ڪن...

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت اندوه چیست ؟ عشق کدام است ؟ ...

از چه بنویسم؟؟از قلبی که مرا نخواست؟!یا قلبی که او را خواست؟...

شعله بی امان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط