دو پارتی
دو پارتی
کوک
دو هفته بعد
ویو ا.ت
تو این دوهفته اون هرزه همش با یکی زنگ میزنه و بهش میگه ددی ولی کوک نیست و همش درباره بدبختی کوک حرف میزنند و قربون صدقه همدیگه میرن دو باره هم این قضیه رو له کوک گفتم ولی باور نکرد و منو زد هعی چی کار کنم داخل آشپز خونه بودم که کوک هانی اومد و گفت:
﷼هع امروز روز بدبختی جونگوکِته قراره بیوه بشی
+چی میگی هرزه ینی چی
﷼اوه اوه بهم گفتی هرزه کوووووووکککک(کوک رو با داد گفت)
-جانم بیب
﷼ددی ابن منو هرزه صدا کرد
-چی گفتی بهش گفتی هرزه (گردنه ا.ت رو گرفته
+اون گفت که میخواد بدبختت کنه کوک اون داره گولت میزنه
ویو خودم
کوک از موهای ا.ت میگیره و میبره اتاق شکنجه و ا.ت رو میزنه و خسته میشه و به اجوما میگه که به ا.ت کمک کنه که هانی میگه بریم بار کوکم میگه که باشه اونا اماده میشن و میرن (فلش بک به ا.ت اجوما)علامت اجوما&
+اجوما اومد و منو برد حموم و منو شست اومدیم بیرون و یه لباس تنم کرد که بهش گفتم بیاد بغلم تا بتونم بخوابم اونم همین کارمو کرد که بهش گفتم
+اجوما میبینی چقدر بدبختم عشقم جلو چشام به خودم خیانت کرد و تازه منو خدمتکار کرد
&هر غمی اخرش یه خوشی هست و هر خوشی اخرش غمی هست شاید ارباب دوباره فهمید که این کارش ارزشی نداره و عشق واقعیش اون نیست بلکه تویی
+اوم ممنون اجوما (بغض سگی)
&خب من برم کار دارم عزیزم
+ باشه
رفت
بریم سمت کوک
ویو کوک
رفتیم بار از لباس هانی هم خوشم نمیاد ولی هرچی بهش گفتم عوض کن نکرد رفتیم داخل که تهیونگ بهم زنگ زد به هانی گفتم بشین الان میام مکالامه کوک و ته علامت ته ~
~سلام کوک
-سلام هیونگ چیزی شده
~ اره هانی اگه پیشته ازش دور میشی یه لحظه
- پیشم نیست چیشده
~کوک من چند نفر فرستادم تا ازت محافظت کنن اون دختره هانی دوست دختر کای هست و برات نقشه کشیدن الان هم میخان بهت حمله کنن الآنم بهتره هانی و کای رو بکشی
-باشه خدافظ (میدونم اونا خدافظی نمیکنن ولی دیگه نوشتم )
ویو کوک
باورم نمیشه ینی ا.ت بهم راست میگفت منه خر باور نکردم و زدمش وای من الان چه جوری تو روی ا.ت نگا کنم رفتم داخل و موهای هانی رو گرفتم و بردم داخل اتاق از اونجای که تفنگ همیشه همراهمه گرفتم کشتمش که کای اومد
ویو خودم
خلاصه اینا همدیگه رو میزنن اینا کوک برنده میشه زود سوار ماشین میشه یهو بارون میاد و رعد برق میزنه که کوک یادش میاد که ا.ت از رعدوبرق میترسه
ویو ا.ت
گشنم شد رفتم پایین داخل اشپز خونه
کوک
دو هفته بعد
ویو ا.ت
تو این دوهفته اون هرزه همش با یکی زنگ میزنه و بهش میگه ددی ولی کوک نیست و همش درباره بدبختی کوک حرف میزنند و قربون صدقه همدیگه میرن دو باره هم این قضیه رو له کوک گفتم ولی باور نکرد و منو زد هعی چی کار کنم داخل آشپز خونه بودم که کوک هانی اومد و گفت:
﷼هع امروز روز بدبختی جونگوکِته قراره بیوه بشی
+چی میگی هرزه ینی چی
﷼اوه اوه بهم گفتی هرزه کوووووووکککک(کوک رو با داد گفت)
-جانم بیب
﷼ددی ابن منو هرزه صدا کرد
-چی گفتی بهش گفتی هرزه (گردنه ا.ت رو گرفته
+اون گفت که میخواد بدبختت کنه کوک اون داره گولت میزنه
ویو خودم
کوک از موهای ا.ت میگیره و میبره اتاق شکنجه و ا.ت رو میزنه و خسته میشه و به اجوما میگه که به ا.ت کمک کنه که هانی میگه بریم بار کوکم میگه که باشه اونا اماده میشن و میرن (فلش بک به ا.ت اجوما)علامت اجوما&
+اجوما اومد و منو برد حموم و منو شست اومدیم بیرون و یه لباس تنم کرد که بهش گفتم بیاد بغلم تا بتونم بخوابم اونم همین کارمو کرد که بهش گفتم
+اجوما میبینی چقدر بدبختم عشقم جلو چشام به خودم خیانت کرد و تازه منو خدمتکار کرد
&هر غمی اخرش یه خوشی هست و هر خوشی اخرش غمی هست شاید ارباب دوباره فهمید که این کارش ارزشی نداره و عشق واقعیش اون نیست بلکه تویی
+اوم ممنون اجوما (بغض سگی)
&خب من برم کار دارم عزیزم
+ باشه
رفت
بریم سمت کوک
ویو کوک
رفتیم بار از لباس هانی هم خوشم نمیاد ولی هرچی بهش گفتم عوض کن نکرد رفتیم داخل که تهیونگ بهم زنگ زد به هانی گفتم بشین الان میام مکالامه کوک و ته علامت ته ~
~سلام کوک
-سلام هیونگ چیزی شده
~ اره هانی اگه پیشته ازش دور میشی یه لحظه
- پیشم نیست چیشده
~کوک من چند نفر فرستادم تا ازت محافظت کنن اون دختره هانی دوست دختر کای هست و برات نقشه کشیدن الان هم میخان بهت حمله کنن الآنم بهتره هانی و کای رو بکشی
-باشه خدافظ (میدونم اونا خدافظی نمیکنن ولی دیگه نوشتم )
ویو کوک
باورم نمیشه ینی ا.ت بهم راست میگفت منه خر باور نکردم و زدمش وای من الان چه جوری تو روی ا.ت نگا کنم رفتم داخل و موهای هانی رو گرفتم و بردم داخل اتاق از اونجای که تفنگ همیشه همراهمه گرفتم کشتمش که کای اومد
ویو خودم
خلاصه اینا همدیگه رو میزنن اینا کوک برنده میشه زود سوار ماشین میشه یهو بارون میاد و رعد برق میزنه که کوک یادش میاد که ا.ت از رعدوبرق میترسه
ویو ا.ت
گشنم شد رفتم پایین داخل اشپز خونه
- ۶.۹k
- ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط