در سینه ام

در سینه ام
سرمایی از زمستانی ناشناخته
رخنه کرده است
من فردای روزِ رفتنت هستم ...😔
#دخترونه
دیدگاه ها (۱۶)

دختر عصبی

عمری خندیدم به این عاشق و آن عاشق چنین عشقی به سرم آمد که دی...

نیمی از من سنگهامّا نیم دیگر شیشه بود...می شکستم!دیگران را ن...

در زندگی‌ام بارها چیزی گم بوده استوقتی نگاهم افتاده است به پ...

عشق دیرین من به او.

عاشقانه های شبنم

گفتم: دلم گرفته و ابرهای اندوهش سیل آسا می بارد. آیا نمی خوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط