رفتهای چندیست تا خالی شوی از ما و من ها

رفته‌ای چندیست تا خالی شوی از ما و من ها
خوش ندارم ناخوش احوالت کنم با اين سخن ها

گريه کردم بی تو روي شانه های جالباسی
عطر تلخت مانده روی تک تک اين پيرهن ها

بعد تو باد است حرف عالم و آدم به گوشم:
پندهای پيرمردان... شايعات پيرزن ها...

رفته بودی...مثل اشک از چشم ها افتاده بودم
با تو اما باز افتاده‌ست اسمم در دهن ها

کيستي ای عشق؟ وقتي نيستی در سوگ و سورم
چيست فرق پيرهن های عروسی با کفن ها؟

حوض بی ماهی، حياط برگريزان، چای بد طعم
باز با گلپونه ها «من مانده ام تنهای تنها»

#علیرضا_بدیع
دیدگاه ها (۱)

بی تو مهتاب شبش تیره و تار است هنوزکوچه بی نام تو در حسرت یا...

دگر نگاه مگردان در آسمان کبودکبوتران تو پر خسته آمدند فرود ب...

من اينجا بس دلم تنگ است. و هر سازي که مي‌بينم بد‌آهنگ است. ...

چیست این آتش سوزنده که در جان من است ؟چیست این درد جگر سوز ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط