به ایوان می روم و انگشتانم را

به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیدهٔ شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد

پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است
دیدگاه ها (۲)

آنجا که هیچ نیست ، به یاد بیاور که دوستت دارم .- دنی دیدرو

بعضی صبح ها باید فقط یک لیوان چای برای خودت بریزی و کنار پنج...

شاه‌نشین چشم من تکیه گه خیال توستجای دعاست شاه من بی تو مباد...

چه زجری میکشد زنی که هر لحظه از خاطره ای به خاطره ی دیگر پرت...

ورق روشن وقت

معرفی شخصیت ها و پارت (1)سلام من کیم آت هستم یک دختر ۱۶ ساله...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط