چندان بنشینم که برآید نفس صبح

چندان بنشینم که برآید نفس صبح

کان وقت به دل می‌رسد از دوست پیامی

#سعدی
دیدگاه ها (۱)

خورشید و ماه پشت زمین خفته اند ومنبیدار مانده ام که بیایم به...

دلم گرفتهدلم عجیب گرفته است.و هیچ چیز،نه این دقایق خوشبو، که...

باز هم گرفته باران، در لحظه های آبانبی چتر و سر پناهم من بی ...

این معجزه‌ی توست که پاییز قشنگ استهر شاخه‌ی با برگ گلاویز قش...

بعضی دوست داشتن ها ساکتننه حرفی…نه پیامی…فقط یه دل که همیشه ...

https://wisgoon.com/zzahrazzahra135

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط