شکلات تخته ای
شکلات تخته ای
پارت ۹
محکم در و بستم و خودم و پرت کردم رو تخت
چشمام داشت بسته میشد که در اتاق باز شد و بعد صدای یه جوجه دختر توی اتاق پیچید
بدون اینکه سرم و بلند کنم شروع کردم به زر زدن
ا.ت: چلملنگ بهت یاد ندادن که مثل یابو نیای اتاق مردم؟من یه دختر و خانوم متشخص ام و تو با این یابو علفی بودنت من و زیر سوال میبری
اما با حرفی که زد نشستم رو تخت و نگاش کردم
یه دختر خوشگل و کیوت وایستاده بود جلوم
دختره: مثل اینکه من و نمیشناسی هان؟ از امروز تو خدمتکاره این عمارتی تا وقتی که رفتارت و اصلاح کنی
روی تخت به شکل ایستاده واستادم و یه لبخند خوشگل زدم که چال گونم معلوم شه
بع آروم دستم و آوردم جلوش و انگشت وسطم و آوردم بالا
ا.ت: فاک🖕بهت جنده خیابونی
دختره بعد جند لحظه خواست بهم حمله کنه که من زودتر از اون پریدم روش
داشتم موهاش و میکندم که از پشت کشیده شدم تو بغل کسی
حیف الان وقت ندارم وگرنه دهن این یارو رو سرویس میکردم به چه حقی من و بغل کرده؟
خواستم دوباره به دختره حمله کنم که اون یارو از پشت محکم تر بغلم کرد و نزاشت تکون بخورم
بعد چند دقیقه دختره رو بردن بیرون و الان فقط من و این یارو عه اینجا تنها بودیم
برگشتم سمتش و با دیدن قیافه شیطونش دهنم و باز کردم
ا.ت: هرچه زودتر از اتاق من برو بیرون الان یه دختر و یه پسر تنها تو یه اتاق نفر سوم شیطانه من نمیخوام پسفردا با یه بچه تو شرتم بندازیم بیرون
با چشمایه گرد بهش خیره شدم...
تا وقتی کامنت ۱۰۰ تا نشده پارت بعد و نمیزارم
پارت ۹
محکم در و بستم و خودم و پرت کردم رو تخت
چشمام داشت بسته میشد که در اتاق باز شد و بعد صدای یه جوجه دختر توی اتاق پیچید
بدون اینکه سرم و بلند کنم شروع کردم به زر زدن
ا.ت: چلملنگ بهت یاد ندادن که مثل یابو نیای اتاق مردم؟من یه دختر و خانوم متشخص ام و تو با این یابو علفی بودنت من و زیر سوال میبری
اما با حرفی که زد نشستم رو تخت و نگاش کردم
یه دختر خوشگل و کیوت وایستاده بود جلوم
دختره: مثل اینکه من و نمیشناسی هان؟ از امروز تو خدمتکاره این عمارتی تا وقتی که رفتارت و اصلاح کنی
روی تخت به شکل ایستاده واستادم و یه لبخند خوشگل زدم که چال گونم معلوم شه
بع آروم دستم و آوردم جلوش و انگشت وسطم و آوردم بالا
ا.ت: فاک🖕بهت جنده خیابونی
دختره بعد جند لحظه خواست بهم حمله کنه که من زودتر از اون پریدم روش
داشتم موهاش و میکندم که از پشت کشیده شدم تو بغل کسی
حیف الان وقت ندارم وگرنه دهن این یارو رو سرویس میکردم به چه حقی من و بغل کرده؟
خواستم دوباره به دختره حمله کنم که اون یارو از پشت محکم تر بغلم کرد و نزاشت تکون بخورم
بعد چند دقیقه دختره رو بردن بیرون و الان فقط من و این یارو عه اینجا تنها بودیم
برگشتم سمتش و با دیدن قیافه شیطونش دهنم و باز کردم
ا.ت: هرچه زودتر از اتاق من برو بیرون الان یه دختر و یه پسر تنها تو یه اتاق نفر سوم شیطانه من نمیخوام پسفردا با یه بچه تو شرتم بندازیم بیرون
با چشمایه گرد بهش خیره شدم...
تا وقتی کامنت ۱۰۰ تا نشده پارت بعد و نمیزارم
۱۰.۵k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.