شکلات تخته ای
شکلات تخته ای
پارت ۱۰
با شوک داشتم به چشمایه بستش نگاه میکردم
همینطور که لبام و میبوسید به تخت نزدیک تر میشدیم که به خودم اومدم و با یه ضربه به محکم به سینش بینمون فاصله انداختم
متعجب داشت نگام میکرد
هه حتما کسی تا حالا پسش نزده
از عصبانیت از کلم دود بلند میشد
دستم و بردم سمت رون پام
دامنم و کنار زدم و از روی رونم چاقوم و برداشتم و گرفتم سمتش
ا.ت: کیم تهیونگ مثل اینکه یادت رفته من کیم؟ اشکال نداره بهت یاد آوری میکنم
و بهش حمله کردم که نمیدونم یه دفعه چیشد که چاقو از دستم افتاد و خودم چسبیدم به دیوار
۱۰۰ کامنت
۵۰ لایک
پارت ۱۰
با شوک داشتم به چشمایه بستش نگاه میکردم
همینطور که لبام و میبوسید به تخت نزدیک تر میشدیم که به خودم اومدم و با یه ضربه به محکم به سینش بینمون فاصله انداختم
متعجب داشت نگام میکرد
هه حتما کسی تا حالا پسش نزده
از عصبانیت از کلم دود بلند میشد
دستم و بردم سمت رون پام
دامنم و کنار زدم و از روی رونم چاقوم و برداشتم و گرفتم سمتش
ا.ت: کیم تهیونگ مثل اینکه یادت رفته من کیم؟ اشکال نداره بهت یاد آوری میکنم
و بهش حمله کردم که نمیدونم یه دفعه چیشد که چاقو از دستم افتاد و خودم چسبیدم به دیوار
۱۰۰ کامنت
۵۰ لایک
۱۲.۶k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.