تفسیر قرآن
قيامت، روز تنهايى در فرهنگ قرآنی
خداوند، حكيم است و خداىِ حكيم، ساخته خود را نابود نمى كند. دنيا، خانه اى است كه مهندسش آن را خراب مى كند تا، بناى بهترى بسازد. بنا بر روايات؛ مرگ، تغيير لباس، تغيير منزل و مقدّمه اى براى تكامل و زندگى ابدى است.
به علاوه عدالتِ خداوند، وجود قيامت را براى انسان ضرورى مى كند، زيرا ما خوبان و بدانى را مى بينيم كه در دنيا به پاداش و كيفر نمى رسند، بنابراين خداوند عادل بايد سراى ديگرى را براى آن پاداش و كيفر آنها قرار دهد.
گرچه گاه و بيگاه كيفر و پاداشهايى در دنيا مشاهده مى شود، ولى جايگاه بسيارى از اعمال تنها قيامت است، زيرا در بعضى موارد امكان آن در دنيا وجود ندارد. مثلاً كسى كه در راه خدا شهيد شده، در دنيا حضور ندارد تا پاداش بگيرد و يا كسى كه افراد زيادى را كشته، در دنيا امكان تحمّل بيش از يك كيفر را ندارد.
علاوه بر آنكه رنج و كيفر خلافكار در دنيا به تمام بستگان بى تقصيرش نيز سرايت مى كند، پس بايد پاداش و كيفر در جايى باشد كه به ديگران سرايت نكند.
جمع شدن ذرّات پخش شده مردگان نيز كار محالى نيست. همان گونه كه ذرّات چربىِ پخش شده در مَشكِ دوغ، در اثر تكانِ مَشك، يكجا جمع مى شود، خداوند نيز با تكان شديد زمين، اجزاى همه مردگان را يكجا جمع مى كند. «اذا زلزلت الارض زلزالها . و أخرجت الارض أثقالها»(337) بگذريم كه خود ما نيز از يك تك سلول آفريده شده ايم كه اين سلول نيز از ذرّات خاكى است كه تبديل به گندم، برنج، سبزى و... شده و به صورت غذاى والدين و سپس نطفه و سرانجام به شكل انسانى كامل در آمده است.
آنچه در اين آيه مورد توجّه قرار گرفته، صحنه دلخراشى است كه پدر نمى تواند كارى براى فرزند خود انجام دهد. در موارد ديگر قرآن، صحنه هايى مطرح شده كه اگر آن آيات را يكجا بنگريم غربت، ذلّت و وحشت انسان را درك خواهيم كرد:
در آن روز، نه مال به فرياد انسان كافر مى رسد و نه فرزند. «يوم لاينفع مال و لابنون»(338)
در آن روز، دوستان صميمى كفّار از حال يكديگر نمى پرسند. «و لايسئل حميم حمياً»(339)
در آن روز، پشيمانى و عذرخواهى براى كافر سودى ندارد. «و لايؤذن لهم فيعتذرون»(340)
در آن روز، نسبت ها و آشنايى ها براى كافر سودى ندارند. «فلاانساب بينهم يومئذ»(341)
در آن روز، وسيله ها و سبب ها براى كافر از كار مى افتد. «تَقطّعت بهم الاسباب»(342)
به هر حال، آن روز، روز غربت و تنهايى انسان است.
337) زلزال، 1 - 2.
338) شعراء، 88.
339) معارج،10.
340) مرسلات، 36.
341) مؤمنون، 101.
342) بقره، 166.
خداوند، حكيم است و خداىِ حكيم، ساخته خود را نابود نمى كند. دنيا، خانه اى است كه مهندسش آن را خراب مى كند تا، بناى بهترى بسازد. بنا بر روايات؛ مرگ، تغيير لباس، تغيير منزل و مقدّمه اى براى تكامل و زندگى ابدى است.
به علاوه عدالتِ خداوند، وجود قيامت را براى انسان ضرورى مى كند، زيرا ما خوبان و بدانى را مى بينيم كه در دنيا به پاداش و كيفر نمى رسند، بنابراين خداوند عادل بايد سراى ديگرى را براى آن پاداش و كيفر آنها قرار دهد.
گرچه گاه و بيگاه كيفر و پاداشهايى در دنيا مشاهده مى شود، ولى جايگاه بسيارى از اعمال تنها قيامت است، زيرا در بعضى موارد امكان آن در دنيا وجود ندارد. مثلاً كسى كه در راه خدا شهيد شده، در دنيا حضور ندارد تا پاداش بگيرد و يا كسى كه افراد زيادى را كشته، در دنيا امكان تحمّل بيش از يك كيفر را ندارد.
علاوه بر آنكه رنج و كيفر خلافكار در دنيا به تمام بستگان بى تقصيرش نيز سرايت مى كند، پس بايد پاداش و كيفر در جايى باشد كه به ديگران سرايت نكند.
جمع شدن ذرّات پخش شده مردگان نيز كار محالى نيست. همان گونه كه ذرّات چربىِ پخش شده در مَشكِ دوغ، در اثر تكانِ مَشك، يكجا جمع مى شود، خداوند نيز با تكان شديد زمين، اجزاى همه مردگان را يكجا جمع مى كند. «اذا زلزلت الارض زلزالها . و أخرجت الارض أثقالها»(337) بگذريم كه خود ما نيز از يك تك سلول آفريده شده ايم كه اين سلول نيز از ذرّات خاكى است كه تبديل به گندم، برنج، سبزى و... شده و به صورت غذاى والدين و سپس نطفه و سرانجام به شكل انسانى كامل در آمده است.
آنچه در اين آيه مورد توجّه قرار گرفته، صحنه دلخراشى است كه پدر نمى تواند كارى براى فرزند خود انجام دهد. در موارد ديگر قرآن، صحنه هايى مطرح شده كه اگر آن آيات را يكجا بنگريم غربت، ذلّت و وحشت انسان را درك خواهيم كرد:
در آن روز، نه مال به فرياد انسان كافر مى رسد و نه فرزند. «يوم لاينفع مال و لابنون»(338)
در آن روز، دوستان صميمى كفّار از حال يكديگر نمى پرسند. «و لايسئل حميم حمياً»(339)
در آن روز، پشيمانى و عذرخواهى براى كافر سودى ندارد. «و لايؤذن لهم فيعتذرون»(340)
در آن روز، نسبت ها و آشنايى ها براى كافر سودى ندارند. «فلاانساب بينهم يومئذ»(341)
در آن روز، وسيله ها و سبب ها براى كافر از كار مى افتد. «تَقطّعت بهم الاسباب»(342)
به هر حال، آن روز، روز غربت و تنهايى انسان است.
337) زلزال، 1 - 2.
338) شعراء، 88.
339) معارج،10.
340) مرسلات، 36.
341) مؤمنون، 101.
342) بقره، 166.
۲.۴k
۱۶ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.