شب فرو می افتاد

شب فرو می افتاد
به درون آمدم و پنجره ها را بستم
باد با شاخه در آویخته بود
من در این خانه
تنها، تنها
غم عالم به دلم ریخته بود...
دیدگاه ها (۳)

بعضی از آدم ها گویی فقط از شنیدن دروغ بیزارند،ولی با گفتنش م...

بہ ﺭﺍستے چہ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻦ ﻟﺒﻬﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﮔﺮﯾﺴﺘﻦ ﻗﻠﺒﻬﺎ...

دردی که انسان را به سکوت وا میداردبسیار سنگین تر از دردیستکه...

خــستــہ امـ …از صبورے خــستـــہ ام …از فــَریــــادهایے که ...

از مرگ عاطفه با زمستان هم آغوشمشبها به تن لباس تنهایی می پوش...

می شود یک شب خوابید  و صبح باخبر شد ، غم ها را از یک کنار به...

به جز غم خوردن عشقت ، غمی دیگر نمی‌دانمکه شادی در همه عالم ،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط