تک پارتی

سلام من جئون ا.ت هستم ۲ ساله با کوکی ازدواج کردم منو اون عاشق هم دیگه هستیم فردا تولد کوکی بود برای همین با اعضا هماهنگ کردم ، سعی کردم زیاد تابلو نکنم ‌ بهش زیادی توجه نکنم اما ازین کارم ناراحتم
*______________________________________*
سلام من کوکی ام (و دیگه همه میشناسیدش 😁)۲ ساله با ا‌.ت ازدواج کردم خیلی دوستش دارم
تازگیا اما احساس میکنم کم بهم توجه میکنه فک کنم ناراحتش کردم برای همین از کمپانی مرخصی گرفتم رفتم یه دستبند ست و یه دسته گل گرفتم رفتم خونه و با چیزی که دیدم قلبم ایست کردن
ویو ا.ت
منو اعضا خونه رو تزئین کردیم منم کیک رو درست کردم
وقتی کوک اومد خونه همگی گفتیم سوپرایز
کوک اولش شوکه شد (خب حق داره یه هفتس بهش بی محلی میکنی 🤭)
بعد اومد منو بغل کرد و تو هوا چرخوند
ته ته :خدایا مارو هم از سینگلی در بیار (آمین )
یونگی: بسه بسه ما هم آدمیم بیا کادو هارو باز کن که زنت دهن مارو سرویس کرد این یه هفته
کوک همه کادو هارو باز کرد
و اما کادو من
کوک برگشت بهم با یه لب خبند شیطانی نگا کرد
میدونستم دیگه خدا بهم رحم کنه
کم کم اعضا رفتن و دیگه منو کوک تنها موندیم
کوک:خب خب بیب پس هر کاری که دوست دارم میتونم انجام بدم میگه ن
ا.ت:آره
اومد سمت و دیگه با ذهن خودتون


(هیچ دیگه ا.ت ۳ قلو حاملست😅😅)
خب بچه ها این اولین تکپارتی ی من بود ببخشید اگه بد بود
نظراتتون رو توی کامنتا بگین
تکپارتی بعدی از کی باشه