وفتی استادتن و روت کراشن و تو یه دوست صمیمی پسر داری تو د

وفتی استادتن و روت کراشن و تو یه دوست صمیمی پسر داری تو دانشگاه

*سناریو درخواستی*
(هیونگ لاین)




نامجون: به تو که داشتی با صمیمی ترین دوستت که «یک پسر» بود راجب به جزوه ها حرف می‌زدی بهت خیره شده بود
صداش رو روی سرش انداخت و اسمت رو صدا زد: لی ا.ت... بس می‌کنی حرف زدن رو یا خودم باید صدات رو خاموش کنم؟؟
سرت رو بالا آوردی و بهش که چشماش همرنگ خون شده بود نگاه کردی..
کم کم نزدیکت شد و به میزت تکیه داد و کنار گوش‌ت زمزمه کرد: البته من صدات رو مدل جدیدی خاموش میکنم.. با بوسیدنت ساکتت میکنم!!




سوکجین: امروز روز بعد از اخراج شدن بهترین دوستت بود
به دفترش رفتی و آروم در زدی
سرش رو بالا آورد: اوه اوه اوه خانم چوی؟ آفتاب از کدوم طرف طلوع کرده شما اینجا تشریف اوردی؟؟؟
همینطور که زمزمه هاش رو می‌شنیدی جواب دادی: چرا اخراجش کردی؟؟ اون تو کل ترم همه جزوه های درس شما رو مینوشت..چرا اخراج شده؟؟
آروم پوزخند زد و بهت خیره شد: نزدیکت شده بود.. همین کافی نیست برای اخراج شدن‌ش؟؟ هوم؟؟ مگه نه ماهی قرمز؟؟




یونگی: داشتی سر کلاسش با اون دوستت حرف می‌زدی.. خط کش فلزیش رو روی میزت کوبید و چونه‌ت رو توی دستش گرفت: یه بار دیگه جای اینکه به من توجه کنی به اون مرتیکه توجه کنی.. گوش های اون رو با میخ به دیوار می‌چسبونم..




هوسوک: وقتی داشتی دستت رو سمت دوستت میبردی تا دستش رو بگیری
دست هوسوک بین دست تو و دوستت قرار گرفت: اوه اوه اوه.. دردونه؟؟ نبینم که داری یکی دیگه رو لمس میکنی..
لبش رو به گوش‌ت نزدیک کرد: می‌دونی که بهت وسواس دارم..!





حال میکنم اینبار زجرتون بدم فقط هیونگ لاین رو میزارم...
هاهاها
یپنیاینینیپ:))!!
حمایت بشه پارت بعدی هم میزارم
دیدگاه ها (۶۰)

استوری درخواستی:)))

نیلی‌تون اومدهههولی دست خالی:)

https://daigo.ir/secret/6858711841پیام ناشناسمههه:))))

سناریووقتی روز ازدواجتونه "درخواستی"*مکنه لاین*جیمین: داشت گ...

سناریو تی اکس تی

موضوع:وقتی فکر می‌کنی دوستت ندارهپارت۳ جین بس کن تو به من تو...

فیک مافیای سیاه من part 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط