باران

یکبار هم پاییز بود...
من تمام تابستان را به عشق پاییز کنار تو زیر باران قدم زدن صبوری کرده بودم...
پاییز آمد...
باران آمد...
چشم دوختم به در...
تو نیامدی...
دیدگاه ها (۲)

نامه شماره 1(ولایتمان)

اینجا درختی نیست

افسردگی از نظر محمدصالح علا

همه زندگی بر مبنای انتخابه...تو انتخاب کردی بری...من انتخاب ...

تو می‌دانی من چقدر ذوق دارم برای پاییز؟ برای خنکای عصرهنگام ...

پاییز گیلان

دلم قدم زدن می‌خواهد؛با یڪ چتر زیر باران...تو هزار بار بگویے...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط