افروخته یک به یک سه چوبه ی کبریت در ظلمت شب

------------------------------------
افروخته یک به یک سه چوبه ی کبریت در ظلمت شب
نخستین برای دیدن تمامی رخسارت
دومین برای دیدن چشمانت
آخرین برای دیدن دهانت،
و تاریکی کامل تا آن همه را به یاد آرم

در آن حال که به آغوشت می فشارم.
-----------------------
شاعر: ژاک پره ور
ترجمه: احمد شاملو
دیدگاه ها (۱)

من به گوشهای دراز اعتنایی نمیکنمنیچه

بهتر است انسان در راه سعادت و خوشی حماقت کند...بهتر انسان بد...

مجالبی رحمانه اندک بود وواقعهسختنامنتظر.از بهارحظّ ِ تماشائی...

شاید منکر چیزی باشمولی دلیلی ندارد که ان را به لجن بکشم و حق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط