مافیایمرگ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:³⁶
ساعت سه نصف شب با حس بدی بیدار شدم
چشمام سیاهی میرفت
میخواستم بلند شم که دستم خورد به لیوان و افتاد زمین که جونگکوک بیدار شد
+جج.جونگکوک (بی حال)
با دیدن وضعیتم مثل برق پرید بالا
_ات ات چی شده به من نگاه کن
حس کردم دارم بالا میارم و جونگکوک رو سریع کنار زدم و دویدم تو دستشویی
محتویات معده ام رو بالا اوردم که جونگکوک اومد دنبالم
_ات چت شده حرف بزن لعنتی
+چیزیم نیست فکر کنم مسموم شدم بریم
_مطمئنی
+اره بریم
جونگکوک اومد نزدیکم و کمکم کرد که برم بالا با بوی عطر جونگکوک که هنوزم به لباساش بود عوق زدم
جونگکوک دست انداخت زیر پام و بردم اتاق
_نمیخوای بریم دکتر
+نه بخوابم بهتر میشم
_خوبه بخواب مشکلی پیش اومد منو بیدار کن من هستم
...............
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:³⁶
ساعت سه نصف شب با حس بدی بیدار شدم
چشمام سیاهی میرفت
میخواستم بلند شم که دستم خورد به لیوان و افتاد زمین که جونگکوک بیدار شد
+جج.جونگکوک (بی حال)
با دیدن وضعیتم مثل برق پرید بالا
_ات ات چی شده به من نگاه کن
حس کردم دارم بالا میارم و جونگکوک رو سریع کنار زدم و دویدم تو دستشویی
محتویات معده ام رو بالا اوردم که جونگکوک اومد دنبالم
_ات چت شده حرف بزن لعنتی
+چیزیم نیست فکر کنم مسموم شدم بریم
_مطمئنی
+اره بریم
جونگکوک اومد نزدیکم و کمکم کرد که برم بالا با بوی عطر جونگکوک که هنوزم به لباساش بود عوق زدم
جونگکوک دست انداخت زیر پام و بردم اتاق
_نمیخوای بریم دکتر
+نه بخوابم بهتر میشم
_خوبه بخواب مشکلی پیش اومد منو بیدار کن من هستم
...............
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
- ۵.۱k
- ۲۷ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط