دین راهگشا بود و تو گمگشتۀ دینی

دین راهگشا بود و تو گمگشتۀ دینی
تردید کن ای زاهد اگر اهل یقینی

آهو نگران است، بزن تیر خطا را
صیاد دل از کف شده! تا کی به کمینی؟

این قدر میاندیش به دریا شدن ای رود
هر جا بروی باز گرفتار زمینی

مهتاب به خورشید نظر کرد و درخشید
هر وقت شدی آینه، کافی‌ست ببینی

ای عقل بپرهیز و مگو عشق چنان است
ای عشق کجایی که ببینند چنینی

هم هیزم سنگین سری دوزخیانی
هم باغ سبک‌سایۀ فردوس برینی

ای عشق! چه در شرح تو جز «عشق» بگوییم
در ساده‌ترین شکلی و پیچیده‌ترینی...

❤ ❤
دیدگاه ها (۱۰)

صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفتناز کم کن که در این باغ بسی چ...

الهی آمین❤ ❤

تنهایی ام را با تو قسمت می‌کنم سهم کمی نیستگسترده‌تر از عالم...

زن ، مردی ثروتمند نمی خواهد یا خوش چهرهو یا حتی شاعر !او مرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط