مثل من نباشید

مثل من نباشید
من نمیتونم دردامو فریاد بزنم
من فقط نوشتن رو بلدم
فقط مینویسم...
از زندگی از گذشته از آینده
حتی مثل الان از حال...
من هیچوقت نتونستم دردا و غصه هام رو جمع کنم و تو یه موقعیت مناسب،مثلا موقعی که با ماشینم وارد تونل میشم سرمو از شیشه بیارم بیرون
بعد عین یه بمب منفجر بشم
انقدر جیغ بزنم تا گلوم بترکه!
من نمیتونم وقتی میرم کوه جرات اینو
به خودم بدم که چشمام رو ببندم و داد بزنم بگم
"خدایا خستتتتم"بعد طاقت اینو داشته باشم که اکوی صدای خودم رو با حرفی که زدم،چندبار پشت سر هم بشنوم
من حتی بچه هم که بودم ناراحت یا عصبانی که میشدم جیغ و داد نمیکردم،
یه دفتر برمیداشتم روش تا میتونستم و جا داشت با خودکار خط خطی میکردم!
من نمیتونم حرف بزنم
شدم مثل یه آدم لالی که هرچی بهش میگن فقط گوش دادن رو بلده با سرتکون دادن!
آره من نمیتونم حرف بزنم!
نمیتونم حرفای دلم رو با صدای بلند
فریاد بزنم!
شما که تو دستتون قلم نیست
شما که میتونید داد بزنید
تا حرفاتون رو همه بفهمن و بشنون
شما مثل من نباشید!
حرف بزنید...
دیدگاه ها (۲)

من می دانستم هر آمدنی رفتنی دارد..از کودکی ام این را شنیده ب...

همه میگن که تو رفتی همه میگن که تو نیستیهمه میگن که دوباره د...

وقتی از من میپرسند حالت چطور است، واقعا نمیدانم انتظار چه جو...

تکواندو

پارت ۴ دنیای ناشناخته:شروع از پایان

سلامممممم😭🌷🌷🌷اقای ××: ات بلاخره فهمید؟ته: اره همه چیز رو فهم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط