نرگسرفتم پیش امیر
(نرگس:رفتم پیش امیر)
نرگس:بله
امیر:اسمت چیه
نرگس:نرگس
امیر:چه اسم قشنگی
نرگس:مرسی😊
امیر:فضولی نباشه ها ولی چرا تنهایی نه مامانی نه بابایی نه دوستی هیچکی باهات نیس اخه دختر تنهایی نمیترسی؟
(نرگس:خیلی ناراحت بودم و اصلا نمیتونستم بگم با گریه رفت تو اتاق و درو بستم)
رهام:اخه دیوونه ایی پسر چرا پرسیدی
امیر:خب کنجکاو شدم😢
رهام:از دست تو پسر ببینـدختر بیچاره😢
(امیر:میرم پشت در اتاقش)
امیر:ببخشید اگه ناراحتت کردم تروخدا گرینه نکن😥
(نرگس:اشکامو پاک میکنم)نرگس:اشکالی نداره😔
امیر:بازم معذرت میخوام😞
نرگس:...
(امیر:میرمـ میشینم پیش رهام و به نرگس فکر میکنم)
(نرگس:اشکامو پاک کردم و رفتم که اب بخورم)
نرگس:ببخشید اگه یهو اینجوری کردم😢
امیر:شما ببخشید که فضولی کردم😢
نرگس:اشکالی نداره😢
(نرگس:رفتم اب خوردم معدم درد گرفت فهمیدم که خیلی گشنمه زود رفتم اتاقم لباسام عوض کردم و رفتم تو هال که برم)
امیر:این وقت شب تنهایی کجا میخوای بریک
نرگس:گشنم شد میخوام برم یه چیزی بخورم
امیر:اخه تنهایی صبر کن خودم میام باهات
نرگس:نه باید عادت کنم دیگه باقد تنهایی ادامه زندگیمو بدم😓
امیر:به هر حال دختر بچه تنهایی اونم اینوقت شب میان میدوزدنت خودم میرسونمت حرف دیگه ایی هم نباشه
نرگس:باشه😢
امیر:افرین رهام تو گشنته
رهام:اره گشنمه
امیر:چی دوس داری
رهام:پیتزا
امیر:باشه نرگس تو پیش رهام بمون خودمـ میخرم
نرگس:نه اخه
(امیر:نزاشتم حرفشو ادامه بده)
امیر:همینی که گفتم (امیر:میرم بیرون)
ادامه داره😊
نرگس:بله
امیر:اسمت چیه
نرگس:نرگس
امیر:چه اسم قشنگی
نرگس:مرسی😊
امیر:فضولی نباشه ها ولی چرا تنهایی نه مامانی نه بابایی نه دوستی هیچکی باهات نیس اخه دختر تنهایی نمیترسی؟
(نرگس:خیلی ناراحت بودم و اصلا نمیتونستم بگم با گریه رفت تو اتاق و درو بستم)
رهام:اخه دیوونه ایی پسر چرا پرسیدی
امیر:خب کنجکاو شدم😢
رهام:از دست تو پسر ببینـدختر بیچاره😢
(امیر:میرم پشت در اتاقش)
امیر:ببخشید اگه ناراحتت کردم تروخدا گرینه نکن😥
(نرگس:اشکامو پاک میکنم)نرگس:اشکالی نداره😔
امیر:بازم معذرت میخوام😞
نرگس:...
(امیر:میرمـ میشینم پیش رهام و به نرگس فکر میکنم)
(نرگس:اشکامو پاک کردم و رفتم که اب بخورم)
نرگس:ببخشید اگه یهو اینجوری کردم😢
امیر:شما ببخشید که فضولی کردم😢
نرگس:اشکالی نداره😢
(نرگس:رفتم اب خوردم معدم درد گرفت فهمیدم که خیلی گشنمه زود رفتم اتاقم لباسام عوض کردم و رفتم تو هال که برم)
امیر:این وقت شب تنهایی کجا میخوای بریک
نرگس:گشنم شد میخوام برم یه چیزی بخورم
امیر:اخه تنهایی صبر کن خودم میام باهات
نرگس:نه باید عادت کنم دیگه باقد تنهایی ادامه زندگیمو بدم😓
امیر:به هر حال دختر بچه تنهایی اونم اینوقت شب میان میدوزدنت خودم میرسونمت حرف دیگه ایی هم نباشه
نرگس:باشه😢
امیر:افرین رهام تو گشنته
رهام:اره گشنمه
امیر:چی دوس داری
رهام:پیتزا
امیر:باشه نرگس تو پیش رهام بمون خودمـ میخرم
نرگس:نه اخه
(امیر:نزاشتم حرفشو ادامه بده)
امیر:همینی که گفتم (امیر:میرم بیرون)
ادامه داره😊
- ۵.۶k
- ۲۵ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط