گذار سر به سینهی من در سکوت دوست

گذار سر به سینه‌ی من در سکوت، دوست!
گاهی همین قشنگ‌ترین شکل گفتگوست
بگذار دست‌های تو با گیسوان من
سربسته باز شرح دهند آنچه موبه‌موست

دلواپس قضاوت مردم نباش، عشق
چیزی که دیر می‌برد از آدم آبروست!

آزار می‌رسانم اگر خشمگین نشو
از دوستان هر آنچه به هم می‌رسد، نکوست

من را مجال دلخوشی ِ بیشتر نداد
ابری که آفتاب دمی در کنار اوست

آغوش وا کن! ابر مرا در بغل بگیر!
بارانی‌ام شبیه بهاری که پیش روست

مژگان عباسلو
دیدگاه ها (۲)

★یک نفر آهسته می خواند مرا با صدایی خسته می خواند مرا ...

مرا  وقتی گرفتار خودم بودم صدا کردیمرا از من، مرا از قیدِ من...

....

......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط