BAD BOY

BAD BOY
(Part5)
(فردا صبح)
از خواب پاشدم
×اخخخخخ بازم دیرم شدهههههه کهههه
از روی تخت سریع بلند شدم داشتم میرفتم مدرسه که با مغز اومدم زمین(این خودهه منممم)
سریع یکم صبحونه اماده کردم هول هولی خوردم و رفتم تو اتاقم و یونیفرممو پوشیدم و موهامو شونه کردم و گوجه ای بستم سریع کیفمو ورداشتم و کفشامو پوشیدمو راه افتادم
توی راه گوشیمو از توی جیبم برداشتم و رفتم توی اینستا گرام و عکسی که با میا گرفتیم و پست کردم و تگش کردم و زیرش نوشتم
✨️BEST FRIEND FOR EVER✨️
(معنی:بهترین دوست برای همیشه)
که دیدم یهویی کلی آدم فالوم کردن و کلی کامنت و لایک گرفتم.
داشتم کامنت هارو لایک میکردم که دیدم یکی نوشته:خیلی خوشگلیننننن،
یکی دیگه نوشته بود: عاشقتمممم
همینطوری که داشتم کامنت هارو چک میکردم پام گیر کرد به یه جایی ،هنوز نیوفتاده بودم که یکی دستمو گرفت و کشید سمت خودش، کوک بود.
_دست و پا چلفتی😐
کوک رفت.
×ایششش .پسره ی پدصگگگگ، بگیرم بکشمتتت(هوششش🔪)
*به کی داری ف~ش میدی؟
×به کوکککککککککک
* خب حالا بیا بریم دیرمون شدهههههههه
×بریمم
با سرعت رفتیم توی کلاسمون و نشستیم منتظر استادمون تا بیاد.
بعد چند دقیقه اومد و درس و شروع کرد.
*یونا...یونا
×هاا
*تو چیزی از درس میفهی؟
×نه
*منممممم🤣🤣🤣
(هردو وسط کلاس بی صدا پارهههه میشوند یونو؟)
اگه چیز خنده داری هست بگین. بچه ها میخوان بخندن(اینننن معلمممم منههههه)
میا، یونا :ببخشید
معلم دوباره درس و ادامه داد.
بعد چند دقيقه زنگ خورد و بچه ها رفتن بیرون منو میا هم رفتیم بیرون.
×زنگ بعدی چی داریم؟
*ورزش دیگه
×خب پس بریم لباسامونو بپوشیم
هردو رفتیم توی رختنکن و لباسامونو پوشیدیم
*اینا خیلی کیوتنننن
×اوهوم
زنگ خورد و رفتیم توی حیاط
خب بچه ها دو به دو گروه تشکیل بدینن
داشتم میرفتم پیش میا که یه دختره محکم خورد بهم و بی توجه به من رفت پیش کوک.
×اخخخ
میا دویید سمتم و دستم و گرفت و بلندم کرد.
*حالت خوبه؟
×اره خوبم...این دختره کیه؟
*اسمش لیناعه(لینا پدصگ)و روی کوک کراش داره و بهش میچسبه و خیلییی دختر رو مخیههه.

تا پارت بعددد💫


۲/عکستون🎀
۳/لباش ورزشیتون🎀