اسم عشق خوب یا بد
اسم عشق خوب یا بد
پارت ۵۰
[ویو آنالی]
هامین: من خوابم میاد...دایی بادیگاردا اومدن
جونگ کوک: هوم...آره
بلند شد اومد سمتم محکم بغلم کرد بوسیدم
آنالی: مراقب خودت باش...شازده
هامین: تو هم همین طور.... لطفاً خوب باش
بغلش کردم بوسیدمش
آنالی: تو هم همین طور...عزیزکم
رفت سمت داییش...نگاهش کرد..یکم اخم کرد گفت
هامین: اگه آنالی اذیت کنی باهات قهر می کنم....
گونش بوسید خداحافظی کرد و رفت... جونگ کوک هم به لحن تحدید
هامین می خندید... جونگ کوک کشیدم داخل بغلش....
جونگ کوک: چرا ناراحتی ؟ کی ناراحتت کرده ؟
اینکه خیلی بهم توجه داشت برام جای تعجب داشت....
آنالی: ناراحت نیستم خوبم
چونم گرفت و صورتامون روبرو هم قرار داد و خیلی محکم لب زد
جونگ کوک: مجبور نیستی همیشه خوب باشی...حالا بگو چرا ناراحتی ؟
چشمام داشت خیس می شد
آنالی: راستش فقط ...
صدام لرزش داشت...بدون مقدمه کشیدم داخل بغلش..سرم داخل شونه اش فرو کرد
تند تند اشکام جاری میشد ...موهام نوازش می کرد
جونگ کوک: حداقل وقتی پیش منی تظاهر به خوب بودن نکن....تو همون دختری هستی که داخل پارک بدون قضاوت کردن کنارم نشستی حرفام گوش کردی باهام صادق بودی....
دستش آروم روی کمرم نشست و نوازش می کرد.. گریم بند نمی یومد
جونگ کوک: جدا از همه چیز...اولین کسی هستی که بدون دلیل برام مهمی
صورتم بالا آورد لبام بخاطر گریه می لرزید...چشمام خیس بود
پارت ۵۰
[ویو آنالی]
هامین: من خوابم میاد...دایی بادیگاردا اومدن
جونگ کوک: هوم...آره
بلند شد اومد سمتم محکم بغلم کرد بوسیدم
آنالی: مراقب خودت باش...شازده
هامین: تو هم همین طور.... لطفاً خوب باش
بغلش کردم بوسیدمش
آنالی: تو هم همین طور...عزیزکم
رفت سمت داییش...نگاهش کرد..یکم اخم کرد گفت
هامین: اگه آنالی اذیت کنی باهات قهر می کنم....
گونش بوسید خداحافظی کرد و رفت... جونگ کوک هم به لحن تحدید
هامین می خندید... جونگ کوک کشیدم داخل بغلش....
جونگ کوک: چرا ناراحتی ؟ کی ناراحتت کرده ؟
اینکه خیلی بهم توجه داشت برام جای تعجب داشت....
آنالی: ناراحت نیستم خوبم
چونم گرفت و صورتامون روبرو هم قرار داد و خیلی محکم لب زد
جونگ کوک: مجبور نیستی همیشه خوب باشی...حالا بگو چرا ناراحتی ؟
چشمام داشت خیس می شد
آنالی: راستش فقط ...
صدام لرزش داشت...بدون مقدمه کشیدم داخل بغلش..سرم داخل شونه اش فرو کرد
تند تند اشکام جاری میشد ...موهام نوازش می کرد
جونگ کوک: حداقل وقتی پیش منی تظاهر به خوب بودن نکن....تو همون دختری هستی که داخل پارک بدون قضاوت کردن کنارم نشستی حرفام گوش کردی باهام صادق بودی....
دستش آروم روی کمرم نشست و نوازش می کرد.. گریم بند نمی یومد
جونگ کوک: جدا از همه چیز...اولین کسی هستی که بدون دلیل برام مهمی
صورتم بالا آورد لبام بخاطر گریه می لرزید...چشمام خیس بود
- ۱۶.۱k
- ۱۱ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط