اسم عشق خوب یا بد
اسم عشق خوب یا بد
پارت ۵۲
[ویو راوی]
مرد به بوسه پایان داد و به چشمای دخترک نگاه کرد
چشمایی به زیبایی عسل به زیبایی زندگی
به صورتی نگاه کرد که مانند خورشید درخشان بود
و البته به قلب دختر که مانند خورشید جوشان بود
ولی نکته جالب داستان اینه که آیا عشق باعث میشه جنگ به پایان رسد ؟
آیا عشقشون پایان ندارد ؟
همه اینا یکی یکی در داستان پاسخ داده میشود
[ویو آنالی]
دوباره تو آغوشش کشیدم...
نمی دونم چقدر گذشت... فقط می دونم خودم بدجور بهش باختم
بلند شد...دستم گرفت...خوب می دونم نباید به این دستا اعتماد کنم
ولی خودم خیلی وقته بهش باختم
وارد اتاق خودش...با پوشیدن لباس راحتی روی تخت دراز شد
داخل بغلش کشوندم...آروم گونم می بوسید در گوشم زمزمه کرد
جونگ کوک: عروسکم من کنارتم .....
آروم کنار گوشم بوسه ای زد ...چشمام بستم و به خواب فرو رفتم
..............ویو فردا..............
دست یکی تو موهام بود...چشام باز کردم
آنالی: نکن خوابم میاد....
کنارم دراز شد... بوسه ای به لبم زد...دستش پشت کمرم انداخت
جونگ کوک ؛ دیروز با وجود زخم بدنت... بخاطر هامین رفتی استخر ؟
آنالی: اشکالی نداره....اون دوست دارم
جونگ کوک ؛ من چی پس ؟
آنالی: تو دوست ندارم...اون بچه است
قهر کرد برگشت به اون طرف....اوف... دستم دور کمرش انداختم
اهمیت نداد برش گردوندم روی شکمش دراز شدم
پارت ۵۲
[ویو راوی]
مرد به بوسه پایان داد و به چشمای دخترک نگاه کرد
چشمایی به زیبایی عسل به زیبایی زندگی
به صورتی نگاه کرد که مانند خورشید درخشان بود
و البته به قلب دختر که مانند خورشید جوشان بود
ولی نکته جالب داستان اینه که آیا عشق باعث میشه جنگ به پایان رسد ؟
آیا عشقشون پایان ندارد ؟
همه اینا یکی یکی در داستان پاسخ داده میشود
[ویو آنالی]
دوباره تو آغوشش کشیدم...
نمی دونم چقدر گذشت... فقط می دونم خودم بدجور بهش باختم
بلند شد...دستم گرفت...خوب می دونم نباید به این دستا اعتماد کنم
ولی خودم خیلی وقته بهش باختم
وارد اتاق خودش...با پوشیدن لباس راحتی روی تخت دراز شد
داخل بغلش کشوندم...آروم گونم می بوسید در گوشم زمزمه کرد
جونگ کوک: عروسکم من کنارتم .....
آروم کنار گوشم بوسه ای زد ...چشمام بستم و به خواب فرو رفتم
..............ویو فردا..............
دست یکی تو موهام بود...چشام باز کردم
آنالی: نکن خوابم میاد....
کنارم دراز شد... بوسه ای به لبم زد...دستش پشت کمرم انداخت
جونگ کوک ؛ دیروز با وجود زخم بدنت... بخاطر هامین رفتی استخر ؟
آنالی: اشکالی نداره....اون دوست دارم
جونگ کوک ؛ من چی پس ؟
آنالی: تو دوست ندارم...اون بچه است
قهر کرد برگشت به اون طرف....اوف... دستم دور کمرش انداختم
اهمیت نداد برش گردوندم روی شکمش دراز شدم
- ۱۴.۶k
- ۱۳ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط