کاش گاهی به خیالت گذری بر ما بود

کاش گاهی به خیالت گذری بر ما بود
در دلت لحظه ای از خاطر ما بر پا بود
کاش یادی ز من اری تو در این تنهایی
تشنه ی لحظه ی دیدار توام هر گاهی
من همان عاشق وشیدای توام درپس راه
دیده بر راه و دلم پر زغم و حسرت و اه
تو همان عطر دل انگیز ی و دنیای نوید
هر سحر دیده به راه تو گشایم به امید
کاش یادت به دلم این همه پر رنگ نبود
یا حضور تو در این فاصله کم رنگ نبود
چند صباحی به دیار تو شدم آواره
روزگار با دل زارم چه سودا داره
گاه تشویش به دل وین همه شب بیداری
حتم دارم که به دل خاطری از ما داری
می دهم وعده ی دیدار به دلم هر گاهی
روزی از دور ترین راه تو شاید ایی
دیدگاه ها (۱۲)

هرگز نگو "خسته ام..!زیرا اثبات میکنی ضعیفی؛ بگو..نیاز به است...

درست مثل دو چشم تو مست و هوشیارمنه خواب می روم از دوری ات، ن...

.دلنشین ! ... ای غمِ دلواپسی ات برجگرممن از آنی که تو پنداشت...

یک فرصتِ طولانی از چشمِ تو می‌خواهمآن روز تو خواهی گفت: می‌ف...

چـشم مـن، محرمی راز تورا می خواهدشـاعـر قـافـیه پرداز، تو را...

کاش میشد لحظه ای با قلب من همدم شود جمع شادی باشد و از این د...

بهرام:ای امام حسین…دل من خسته است، پر از درد و زخم.چه کنم با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط