تنفرتاعشق

#تنفر_تا_عشق
#اد_جئون
#پارت_48
ات: میاممم میام
کوک:افرین دختر خوب
ات:میشع دیه تنبیهم نکنی؟(مظلومم
کوک:باید فکر کنم
ات:خوب من گناه دارمم (همونطور ک زور میزنه گریه کنه😂
کوک:خب باشهه گریه نکن
ات:خیلی مهربون شدیاا(محکم تر بغلش میکنه
کوک:میخای مهربون نباشم؟
ات:نههه فقط گفتم این ورژنت رو بیشتر دوس دارم
کوک : ع؟
ات:اومم(ی بوس رو لپش میزاره و بلند میشع

کوک:واسا بینمم این قبول نیسس من بوس از لب میخاممم
ات:گشنمهه بریم یچیزی بخوریم بعد مفصل بوست میکنم

کوک:شکمو
بعدش میرن پایین تا صبحانه بخورن
هانا: به به ات خانم چقد صحر خیز شدی شماا
سئون:از فواید داشتن داداش منه
گوون:کجا صحر خیز شده ساعت 10

هانا:یادت نیس؟؟قبلا ساعت 2 بعد از ظهر بزور باید بلندش میکردیم

گوون: اها از اون لحاظ ارع
کوک:بسه دیه اذیتش نکنید (لبخند کوچولو
هانا :اوه چ غیرتیی

فیلیکس :ات بیا صبحانه بخور
داشتم میرفتم ک کوک دستمو گرفتم
کوک:باهم میریم بیب
و ت نگاهش ت تکون بخور تا پارت کنمی بود

از این کاراش خندم گرفته بود
ات:باشه هرچی ت بگی(خنده
باهم میرن میشینن و صبحانه میخورن
فیلیکس:ات اینو امتحان کن خشمزس
میخاس بزاره ت ظرف ات ک کوک گفت
کوک:ات از اینا دوست نداره
فیلیکس :اما تا جایی ک من میدونم خیلی ار اینا دوس داشت
کوک:الان دوس نداره
ات:اومم راس میگه الان با اینا زیاد حال نمیکنم ب نظرم دیه خشمزه نیستن

کوک سرشو اورد نزدیک گوشمو گفت
کوک:برا این کارات جایزه داری بیب!


نظراتتون👼🏻🐾
دیدگاه ها (۰)

#تنفر_تا_عشق #اد_جئون #پارت_49بعد اینکه صبحانمو خردم سمت مبل...

#تنفر_تا_عشق #اد_جئون #پارت_50ات:پسره ی پرو، ولی من هنوزم با...

#تنفر_تا_عشق #اد_جئون #پارت_47کوک:میش پیشم بخابی؟ات:عامم چیز...

#تنفر_تا_عشق #اد_جئون #پارت_46مستقیم ب سمت اتاقم حرکت کردباو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط