تازگی سنگ کوچکی شدهام که سر راه اشک را بسته

تازگی سنگ کوچکی شده‌ام که سرِ راه اشک را بسته
غمِ سیل از سرم گذشت ولی، سنگ کوچک شدن، خودش غم نیست؟

مهدی نقبایی
دیدگاه ها (۱)

بشتاب، درها را بشکن، وهم را دو نیمه کن که منم هسته‌ی این بار...

بر لبِ ما خنده یکسر شکوه‌یِ دردِ دل است... بیدلتک مصرع

هلال عید شود حلقه‌ی برون درمشبی که روی تو روشن کند سرای مراص...

آقا مبارک است رَدای امامتتای غایب از نظر به فدای امامتتمی خو...

چشم مستت چه کند با من بیمار امشب این دل تنگ من و این تن بیما...

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشمعاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌...

. دارد دل و دین می‌برد از شهر، شمیمیافتاده نخ چادر او دست نس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط