تیله های مشکی:)🌚🍃 پارت 5 🖤⛓️
تیلههایمشکی:)🌚🍃
پارت 5 🖤⛓️
مهراب بود::::)))
(*مهدیس+مهراب)
+خوبی؟
*تو اینجا چیکار میکنی؟
+همه رو ول کردم اومدم دنبال تو:)
*هه! خانم تیموری ناراحت نشن🙂💔
+فک نمیکنم حتی متوجه نبودنم بشه:)
*برگرد پیش بقیه:)
+ت ک منو میشناسی...با این حالت ولت نمیکنم:)
*هه!
+چت شد یهو؟
وای دلم میخواس جرش بدم::::::))))
*ایسگام کردی؟ینی ت واقن نمیدونی چمه؟
+آخه گفتی گذشته رو فراموش کردی:)
*توام باور کردی؟
+هرچی میخوای بهم بگو...کتکم بزن...فحشم بده...همش حقمه فقط گریه نکن:)
*میدونی مهراب...خیلی کثافتی... من با تمام وجودم دوست داشتم ولی تو... تو ولم کردی رفتی... میدونی بعد اینک رفتی من چقد داغون شدم؟ نه نمیدونی... همش فک میکردم حتمن یه کاری کردم ک ولم کرده رفته ولی هرچی میگشتم پیدا نمیکردم... چون من بی گناه بودم... چرا؟ آخه چرا من؟ اصن رفتی اوکی... رفتی و با بهترین دوست من رل زدی...فقط یه ادعا بودی:)هردوتون آشغالین:)))
همه حرفای تو دلمو زدم و با گریه بلن شدم و راه افتادم سمت خونه...
(فلش بک به 2 سال پیش)
مهدیس:
بیدار شدم ک برم دانشگاه...
کیفمو برداشتم و راه افتادم ب سمت خونه مهشاد اینا تا باهم بریم...
(+مهدیس*مهشاد"مهراب)
+سیاااام مهشادی!
*سلام مهدیسممم ببین امروز پسر خالم میاد دنبالم با تو نمیام...
+عه باش پس من میرم...میبینمت:)
داشتم میرفتم که...
*مهدیییییس!
برگشتم...
+جونم
*خب بیا تورم ما میرسونیم...یه پسر خاله دافی دارم بیا بریم برات جورش کنم😂💔
+ببندددد😐💔
*اوففف خیل خب اصن ت سینگل بمون::::))))
پسر خالش رسید...با یه ماشینی ک انقد باکلاس بود نمیدونستم اسمش چیبود ولی خب باکلاس بود دیگ😐🍃
سوار شدم...
*سیلااااااااام😐🖐🏻
+سلام:)
"سلللللام مهشاد خانوم چدوری
چشاشو از تو آینه ماشین دیدم...مهشاد زر نمیزد واقن گشنگ بود:)
*خوبمممم:)دوستمو دیدی؟😁
با آرنجم زدم تو شکمش:)
*آخخخ(آروم)
+بمولا چرت و پرت بگی ریزریزت میکنم(آروم)
" آره دیدم نمیخوای معرفی کنی؟
*مهدیسه😐🍃
"واو😐🍃
+مهدیس هستم دوست مهشاد😐🍃
"منم مهراب هستم پسرخالش😐🍃
+خوشبختم😐🍃
" همچنین😐🍃
*هااااای ب منم توجه کنین😐🖐🏻
پوکر ب مهشاد نگا کردم😐✨
(فلش بک ب زمان حال)
کاش اصن باهاش آشنا نمیشدم:)
کاش اون روز لنتی خدم میرفتم:))))
خب خبببب پارت کوتاهی بود ولی خب از خماری در اومدیییین:))))
پارت 5 🖤⛓️
مهراب بود::::)))
(*مهدیس+مهراب)
+خوبی؟
*تو اینجا چیکار میکنی؟
+همه رو ول کردم اومدم دنبال تو:)
*هه! خانم تیموری ناراحت نشن🙂💔
+فک نمیکنم حتی متوجه نبودنم بشه:)
*برگرد پیش بقیه:)
+ت ک منو میشناسی...با این حالت ولت نمیکنم:)
*هه!
+چت شد یهو؟
وای دلم میخواس جرش بدم::::::))))
*ایسگام کردی؟ینی ت واقن نمیدونی چمه؟
+آخه گفتی گذشته رو فراموش کردی:)
*توام باور کردی؟
+هرچی میخوای بهم بگو...کتکم بزن...فحشم بده...همش حقمه فقط گریه نکن:)
*میدونی مهراب...خیلی کثافتی... من با تمام وجودم دوست داشتم ولی تو... تو ولم کردی رفتی... میدونی بعد اینک رفتی من چقد داغون شدم؟ نه نمیدونی... همش فک میکردم حتمن یه کاری کردم ک ولم کرده رفته ولی هرچی میگشتم پیدا نمیکردم... چون من بی گناه بودم... چرا؟ آخه چرا من؟ اصن رفتی اوکی... رفتی و با بهترین دوست من رل زدی...فقط یه ادعا بودی:)هردوتون آشغالین:)))
همه حرفای تو دلمو زدم و با گریه بلن شدم و راه افتادم سمت خونه...
(فلش بک به 2 سال پیش)
مهدیس:
بیدار شدم ک برم دانشگاه...
کیفمو برداشتم و راه افتادم ب سمت خونه مهشاد اینا تا باهم بریم...
(+مهدیس*مهشاد"مهراب)
+سیاااام مهشادی!
*سلام مهدیسممم ببین امروز پسر خالم میاد دنبالم با تو نمیام...
+عه باش پس من میرم...میبینمت:)
داشتم میرفتم که...
*مهدیییییس!
برگشتم...
+جونم
*خب بیا تورم ما میرسونیم...یه پسر خاله دافی دارم بیا بریم برات جورش کنم😂💔
+ببندددد😐💔
*اوففف خیل خب اصن ت سینگل بمون::::))))
پسر خالش رسید...با یه ماشینی ک انقد باکلاس بود نمیدونستم اسمش چیبود ولی خب باکلاس بود دیگ😐🍃
سوار شدم...
*سیلااااااااام😐🖐🏻
+سلام:)
"سلللللام مهشاد خانوم چدوری
چشاشو از تو آینه ماشین دیدم...مهشاد زر نمیزد واقن گشنگ بود:)
*خوبمممم:)دوستمو دیدی؟😁
با آرنجم زدم تو شکمش:)
*آخخخ(آروم)
+بمولا چرت و پرت بگی ریزریزت میکنم(آروم)
" آره دیدم نمیخوای معرفی کنی؟
*مهدیسه😐🍃
"واو😐🍃
+مهدیس هستم دوست مهشاد😐🍃
"منم مهراب هستم پسرخالش😐🍃
+خوشبختم😐🍃
" همچنین😐🍃
*هااااای ب منم توجه کنین😐🖐🏻
پوکر ب مهشاد نگا کردم😐✨
(فلش بک ب زمان حال)
کاش اصن باهاش آشنا نمیشدم:)
کاش اون روز لنتی خدم میرفتم:))))
خب خبببب پارت کوتاهی بود ولی خب از خماری در اومدیییین:))))
۱۵.۹k
۱۷ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.