فکر گناه
فکر گناه
مهمانی بودیم؛ خانه پسرخاله. بچههای فامیل هم جمعشان جمع بود و دنبال سوژهای بودند برای خنده و خوشگذرانی. یکی از بچهها سوژه را پیدا کرده بود. عروسک بزرگی را برداشت، لباسش را درآورد و پرت کرد سمتِ شعبان. همه منتظر بودند ناراحتیش را ببینند و بزنند زیر خنده.
شعبان که چشمش به عروسک افتاد؛ سریع بلند شد تا مهمانی را ترک کند. با لحن خاصی به شعبان گفتند: «حالا مگه چی شده که میخوای بری!؟» شعبان رو به بچهها کرد و حرفی زد که هیچکس انتظارش را نداشت: «این عروسک فکر آدم رو مشغول میکنه، این عروسک میتونه آدم رو به گناه بندازه».
شهید شعبان قاضیپور
آرشـیو مؤسسه فرهنـگی مطـاف عشق
امـام عــلـی (علـــیه الســـلام)
کسی که در اندیشه گناه باشد و پیرامون آن بسیار فکر کند سرانجام همان افکار بد و اندیشههای پلید، او را به ارتکاب گناه میخواند و آلودهاش میسازد.
غــــــررالـــحـــــــــــــــــــــــکم، ص186
مهمانی بودیم؛ خانه پسرخاله. بچههای فامیل هم جمعشان جمع بود و دنبال سوژهای بودند برای خنده و خوشگذرانی. یکی از بچهها سوژه را پیدا کرده بود. عروسک بزرگی را برداشت، لباسش را درآورد و پرت کرد سمتِ شعبان. همه منتظر بودند ناراحتیش را ببینند و بزنند زیر خنده.
شعبان که چشمش به عروسک افتاد؛ سریع بلند شد تا مهمانی را ترک کند. با لحن خاصی به شعبان گفتند: «حالا مگه چی شده که میخوای بری!؟» شعبان رو به بچهها کرد و حرفی زد که هیچکس انتظارش را نداشت: «این عروسک فکر آدم رو مشغول میکنه، این عروسک میتونه آدم رو به گناه بندازه».
شهید شعبان قاضیپور
آرشـیو مؤسسه فرهنـگی مطـاف عشق
امـام عــلـی (علـــیه الســـلام)
کسی که در اندیشه گناه باشد و پیرامون آن بسیار فکر کند سرانجام همان افکار بد و اندیشههای پلید، او را به ارتکاب گناه میخواند و آلودهاش میسازد.
غــــــررالـــحـــــــــــــــــــــــکم، ص186
۱۲۱
۲۸ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.