آره تو رفتیتنهام گذاشتی حتی با اینکه دوست نداشتیو

آره تو رفتی....تنهام گذاشتی حتی با اینکه دوست نداشتی....ولی دیگه تحملشو تداشتی مگه نه؟ دیگه تحمل ضربه های درد آور قلبت رو نداشتی....تو از حس کردن نبض خودت متنفر بودی....تو از پر شدن ریه هات با اکسیژن نفرت داشتی...
ولی دیگه تموم شد....آره تموم شد...وجود آروم تو...توی این فضای وحشتناک محو شد....منم تلاش کردم محو بشم و بیام پیشت آخه تو همیشه از تنهایی متنفر بودی....ولی نمیدونم چرا هرچی تلاش میکنم نمیتونم بیام پیشت....لعنتی الان وقتش نبود بری....من....من تازه خوب شده بودم....نباید انقدر زود دستنو ول میکردی....ولی اشکال نداره....الان که آزاد شدی حالت بهتره؟ حالا راحتی؟ اگه آره پس بخواب....نگران نباش....من اینجا پیشت میمونم ، غنچه تنهای من...با اشک های من رشد کن و قد بکش و از ذره ذره روحم تغذیه کن تا حالت بهتر بشه ، نگران نباش...من جاتو برای اون عوضی ها پر میکنم....هرچند که تکه شکسته شده روح من با چیزی پر نمیشه😊💔