با من بمان

با من بمان
پارت ۵

کنیکیدا: .......

آتسوشی از زیر دست یوسانو در حال نگاه کردن به جنازه ها

کنجی : رئیسسسسس بفرماید چای

فوکوزاوا: ممنون

فوکوزاوا رفت داخل اتاق

موری : رفت ؟

آتسوشی : کوری

یوسانو : اااااااا یعنی چی این حرف

موری: 😎

آتسوشی : ببخشید

یوسانو : باید بگی مرتیکه بی پدر مادر مگه چشم نداری نه نرفت رفت گلاب بیاره بریزه رو جنازه ات آخ بی‌شعور به چه حقی سرت را انداختی پایین آمدید داخلللل

تبرش را در آورد

رانپو : یا حضرت عباسسسسسسسسسسسسس

کنیکیدا: پناه بگیریدددددد

مافیا : 🤨

۵ دقیقه بعد

مافیا در حال جیغ زدن و فرار کردن چون یوسانو اول با تبر نصفشون می کرد و. بعد با موهبتش شفاشون میداد

آتسوشی : واووو..... من رفتم پیش فوکوزاوا

رانپو : منم میام

الیس تنها کسی که ریلکس اونجا نشسته چون موهبت موری و نصف نمی شه
الیس : 😎 به ارواح جدم نیستید در هدم

موری : الیسسسسسس کمکککککک

الیس : 🥱

موری : الیسسسسسسسس

الیس : 💅

خوب دیگه حس ندارم بنویسم تا پارت بعد به درود
دیدگاه ها (۱۰)

با من بمان پارت ۶ بعد از اینکه یوسانو خودش را تخلیه کرد و یک...

هر که اسم مانهوا را به من گفت یک ماچ گنده داره

ااااااااااااااااااااااااااا

با من بمان پارت ۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط