کمی صبر کردم تا اگر کسی چیزی میخواست بپرسه و وقتی دیدم که هیچکس ...
/ℛℐ𝒩𝒢 ℳ𝒜𝒮𝒦/
ᴾᵃʳᵗ ³
.
.
کمی صبر کردم تا اگر کسی چیزی میخواست بپرسه و وقتی دیدم که هیچکس سوالی نداره شماره هارو بهشون تحویل دادم تا روی پیرهنشون بزنن . با اینکه یه زنم ، اما سر همشون پایین بود و این ، لذت بخش بود ؛ بعد از اتمام کارم رویِ صندلی داور نشستم و میکروفن رو دستم گرفتم
ملودی : شماره چهار به همراه شماره سیزده وارد رینگ بشن
در کل ۱۸ نفر داوطلب بودن . دو دقیقه بعد از ورودشون شروع مسابقه رو اعلام کردم ، همونطور که سنجیده بودم نسبت به شب هایِ قبل قدرت بدنیشون بیشتر بود . زمان میگذشت و مدام امتیاز میدادم و بعد از هر باخت و برد حریف های بعدی رو وارد میکردم
ملودی : شماره نه ایا رقیب دیگهای رو میپذیری؟ این سومین بردته
سی ثانیه گذشت اما هنوز هیچی نگفته بود
ملودی : شماره نه قبول میکنی یا نه
تا الان چهار تا داوطلب دیگه بیشتر نبودن و اکثرا باخته بودن و رفته بودن و تا الان فقط یه نفر بعد از بردش پول دریافت کرده بود ، چهار نفری هم که مونده بودن پول بیشتری رو گذاشته بودن ، اشتباه این انسان های طمع کار همین بود امکان نداشت نه بیاره . کمی دهنش رو مزه کرد و خون رو از دهنش بیرون داد و بعد با دستش لایک داد
ملودی : شماره هفت وارد شو
پسری که حدس میزدم زورش حد متوسطه رو به بالاست رو وارد کردم ، میخواستم هرچه زودتر به VIP ها رسیدگی کنم . اون هم مثل من دستکش نداشت و بجاش با پارچه ای دور دو تا دستاش رو به طرز نیمه حرفهای پوشونده بود . ماوثگارد رو توی دهنش گذاشت ( همونایی که بوکسور ها میزارن تا فک و دندونشون نشکنه ) و وارد رینگ شد
ملودی : شروع کنید
خوب از زیر ضربات در میرفت و سرعت عمل بالایی داشت ، از اونجایی که الان دیگه شماره نه باید اخرای زورش میبود حدس میزدم که بتونه راحت ببرتش و پولی که داشت رو برده بود باهم ببره . هیچ مشتی نمیزد و فقط از زیر ضربات درمیرفت ، بیشتر از یه بار ضربه نخورده بود اونم ضربه درستی رو دریافت نکرده بود . حرص رو توی چشمای شماره نه میدیدم ، انگار که اگر گیرش میآورد تا میتونست میزدش تا استخوناش درهم بشکنه . داشتم به جزئیات کارای شماره هفت نگاه میکردم ، هرچقدر از نظر قدرت بدنی بالایی نداشت هوش خوبی داشت ، انگار کم کم شدت ضربات رو سنجیده بود و اماده ضربه بود ، حدس میزدم با هوک ساده و ناقصی شروع کنه اما با چیزی که دیدم هوش از سرم پرید
ᴾᵃʳᵗ ³
.
.
کمی صبر کردم تا اگر کسی چیزی میخواست بپرسه و وقتی دیدم که هیچکس سوالی نداره شماره هارو بهشون تحویل دادم تا روی پیرهنشون بزنن . با اینکه یه زنم ، اما سر همشون پایین بود و این ، لذت بخش بود ؛ بعد از اتمام کارم رویِ صندلی داور نشستم و میکروفن رو دستم گرفتم
ملودی : شماره چهار به همراه شماره سیزده وارد رینگ بشن
در کل ۱۸ نفر داوطلب بودن . دو دقیقه بعد از ورودشون شروع مسابقه رو اعلام کردم ، همونطور که سنجیده بودم نسبت به شب هایِ قبل قدرت بدنیشون بیشتر بود . زمان میگذشت و مدام امتیاز میدادم و بعد از هر باخت و برد حریف های بعدی رو وارد میکردم
ملودی : شماره نه ایا رقیب دیگهای رو میپذیری؟ این سومین بردته
سی ثانیه گذشت اما هنوز هیچی نگفته بود
ملودی : شماره نه قبول میکنی یا نه
تا الان چهار تا داوطلب دیگه بیشتر نبودن و اکثرا باخته بودن و رفته بودن و تا الان فقط یه نفر بعد از بردش پول دریافت کرده بود ، چهار نفری هم که مونده بودن پول بیشتری رو گذاشته بودن ، اشتباه این انسان های طمع کار همین بود امکان نداشت نه بیاره . کمی دهنش رو مزه کرد و خون رو از دهنش بیرون داد و بعد با دستش لایک داد
ملودی : شماره هفت وارد شو
پسری که حدس میزدم زورش حد متوسطه رو به بالاست رو وارد کردم ، میخواستم هرچه زودتر به VIP ها رسیدگی کنم . اون هم مثل من دستکش نداشت و بجاش با پارچه ای دور دو تا دستاش رو به طرز نیمه حرفهای پوشونده بود . ماوثگارد رو توی دهنش گذاشت ( همونایی که بوکسور ها میزارن تا فک و دندونشون نشکنه ) و وارد رینگ شد
ملودی : شروع کنید
خوب از زیر ضربات در میرفت و سرعت عمل بالایی داشت ، از اونجایی که الان دیگه شماره نه باید اخرای زورش میبود حدس میزدم که بتونه راحت ببرتش و پولی که داشت رو برده بود باهم ببره . هیچ مشتی نمیزد و فقط از زیر ضربات درمیرفت ، بیشتر از یه بار ضربه نخورده بود اونم ضربه درستی رو دریافت نکرده بود . حرص رو توی چشمای شماره نه میدیدم ، انگار که اگر گیرش میآورد تا میتونست میزدش تا استخوناش درهم بشکنه . داشتم به جزئیات کارای شماره هفت نگاه میکردم ، هرچقدر از نظر قدرت بدنی بالایی نداشت هوش خوبی داشت ، انگار کم کم شدت ضربات رو سنجیده بود و اماده ضربه بود ، حدس میزدم با هوک ساده و ناقصی شروع کنه اما با چیزی که دیدم هوش از سرم پرید
- ۲.۵k
- ۲۵ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط