جب هوک و در نهایت با تمام قدرت آپرکات حرکت هایی داخل ...

/ℛℐ𝒩𝒢 ℳ𝒜𝒮𝒦/
ᴾᵃʳᵗ ⁴
.
.
جَب ، هوک و در نهایت با تمام قدرت آپرکات ( حرکت هایی داخل بوکس :) که بلافاصله موجب شد شماره نه روی زمین بیوفته
میکروفن رو برداشتم و درحالی که به سمت بالا و روی رینگ میرفتم تا از وضعیف مطمئن شم گفتم
ملودی : Combination Punches ( به چند حرکت پشت سر هم میگن )
داخل رینگ رفتم و شروع کردم به شمارش
ملودی : ده.... هفت........ چهار.... سه ، دو ( همش رو ننوشتم )
و بعد بلند گفتم
ملودی : شماره نه ناک‌اوت شد و شماره هفت به مرحله بعد میره ، دو دقیقه استراحت
این اولین ناک‌اوت توی امشب بود ( طرف از شدت ضربه زیر ده ثانیه نتونه بلند شه یا بیهوش بشه ) نگاهی به جیسونگ پایین رینگ کردم و بهش فهموندم که باید نه رو پایین ببره و بعد اروم گفتم
ملودی : یه بتری اب و یه حوله هم بده
روم رو سمت شماره هفت برگردوندم و کمی بهش نگاه کردم ، عرقی از سرِ جابه‌جایی های پر سرعتش روی گردن و پیشونیش بود . جیسونگ رو پایین رینگ دیدم که بتری و حوله رو به بالا پرت کرد ، گرفتمش و سمتش بردم و طوری که انگار بخوام ضعیف نشون بدمش گفتم
ملودی : ضعف میکنی ، اب بخور نفست سرجاش بیاد
ابروهاش رو کمی درهم کشید و بدون اینکه اب رو از دستم بگیره برگشت و گوشه رینگ نشست و بعد از اینکه ماوث‌گارد رو از دهنش بیرون اورد دستاش رو روی زانوهاش گذاشت . نگاهی به زمان باقی مونده روی اسکرین کردم ، چهل ثانیه . پسر تخسی بود ، بنظر نمیومد که بیشتر از بیست و پنج داشته باشه ، به چشمام نگاهی انداخت ، بدون اینکه به نگاهش اهمیتی بدم بتری اب رو توی سینش پرت کردم و حوله رو روی کلش انداختم و درحالی که از کنارش از رینگ خارج میشدم گفتم
ملودی : فکر نکن خبریه
روی صندلی داور نشستم و میکروفن رو دستم گرفتم
ملودی : شماره هفت ایا حریف..
قبل از اینکه حرفم رو تموم کنم بتری رو همراه با حوله از رینگ پایین انداخت و بلند و کشیده گفت
کوک : نِنِنِنِنِ ( آی اَم کره‌ای اصیل )
از رفتاراش بدم نمیومد اما جالب نبود ، انگار قرار بود برام دردسر درست کنه..
ملودی : شماره ۳ وارد رینگ شو . تا ده ثانیه دیگه مسابقه بعدی شروع میشه
این حریف چیزی بود که قصد نداشتم بهش بدم چون از نظرم خسته شده بود و این یکی زورش بهش میرسه ، درسته نمیخواستم انقدر زود حذف شه اما گستاخیش جلوی این همه ادم منو تحریک کرد
دیدگاه ها (۰)

/ℛℐ𝒩𝒢 ℳ𝒜𝒮𝒦/ᴾᵃʳᵗ ⁵..زمان میگذشت اما هرکاری میکردم نمیتونستم ک...

/ℛℐ𝒩𝒢 ℳ𝒜𝒮𝒦/ᴾᵃʳᵗ ⁶..اعصابم رو بهم ریخته بود ، حال اینکه بخوام...

/ℛℐ𝒩𝒢 ℳ𝒜𝒮𝒦/ᴾᵃʳᵗ ³..کمی صبر کردم تا اگر کسی چیزی میخواست بپرس...

/ℛℐ𝒩𝒢 ℳ𝒜𝒮𝒦/ᴾᵃʳᵗ ²..توی این میونه به داوطلب ها نگاهی انداختم ...

/ℛℐ𝒩𝒢 ℳ𝒜𝒮𝒦/ᴾᵃʳᵗ ⁸..چشمام به شدت سیاهی میرفت ، ضربه شدیدی بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط