قسمت اول

قسمت اول
داستان از بازدید یکی از مجروحان جنگی آغاز می‌شود که آسیب‌های شدیدی را متحمل شده بود، از جمله قطع دو پا و یکی از دست‌ها و احتمال قطع دست دیگر. شیخ سبیتی با همراهی دوستش تصمیم می‌گیرند یک مجروح حزب‌الله را ملاقات کنند. وقتی به بیمارستان می‌رسند، شاهد حضور جمعیت زیادی هستند که منتظر دیدار این فرد بودند.

هنگامی که وارد اتاق می‌شود، متوجه می‌شوند مجروح مردی جوان، حدود ۲۴ یا ۲۵ ساله است که در کنار او همسرش با چهره‌ای شاد و آرام حضور دارد. برخلاف انتظار، همسر او هیچ نشانی از خستگی یا ناراحتی نداشت و حتی با انرژی و روی باز از بازدیدکنندگان استقبال می‌کند. این رفتار همسر مجروح باعث شگفتی شیخ می‌شه

شیخ در جریان گفت و گو از همسر مجروح می‌پرسد چگونه با چنین شرایطی این‌قدر صبور است. او پاسخ می‌دهد که این وضعیت نه‌تنها جای صبر، بلکه جای شکر است. او این اتفاق را یک بشارت الهی می‌داند که از مدت‌ها پیش منتظرش بوده‌اند.

همسر مجروح توضیح می‌دهد که شب قبل از مأموریت، شوهرش در حالتی خاص از خواب بیدار شده و با صدای بلند و حالتی هیجان‌زده سه بار لبیک می‌گوید: «لبیک یا رسول‌الله، لبیک یا اباعبدالله، لبیک یا صاحب‌الزمان». او این وضعیت را به خواب معنوی و الهام‌بخش تعبیر می‌کند که شوهرش در عالم خواب شاهد صحنه‌هایی از جنگ خندق و وقایع کربلا بوده و خود را مأمور به پاسخ‌گویی به ندای امامان و رسول اکرم ص می‌دانسته است.

مجروح در خواب خود را در میدان نبردی معنوی و تاریخی می‌بیند که در آن صحنه‌هایی از جنگ خندق، کربلا و حضور امام زمان (عج) به یکدیگر پیوند خورده‌اند. او ابتدا پیامبر اکرم (ص) را مشاهده می‌کند که در جنگ خندق از مردم می‌پرسد: «چه کسی برای مقابله با عمرو بن عبدود قیام می‌کند؟» و تنها امام علی (ع) پاسخ می‌دهد: «من آماده‌ام، یا رسول‌الله.»
بعدش امام حسین (ع) را در صحنه کربلا می‌بیند که با ندای «هل من ناصر ینصرنی؟» یاری می‌طلبد. در ادامه، او امام زمان (عج) را می‌بیند که در میان یاران و انصار خود ایستاده‌اند. در مقابل او گروهی از دشمنان با چهره‌هایی خشن و ترسناک مثل تکفیریها صف کشیده‌ بودند و به امام (عج) می‌گفتند: «یاران تو کجا هستند؟»

در این لحظه، امام زمان (عج) با ندایی رسا به یاران خود خطاب می‌کنند و می‌فرمایند: «چه کسی برای مقابله با این دشمنان قیام می‌کند؟ تا من به او بهشت را ضمانت کنم.» مجروح که خود را در میان یاران امام می‌بیند، از جای خود برخاسته و با صدای بلند پاسخ می‌دهد: «لبیک یا صاحب‌الزمان!» سپس به‌طور ناخودآگاه با پیامبر اکرم (ص) و امام حسین (ع) نیز صحبت میکنه و می‌گه: «لبیک یا رسول‌الله! لبیک یا اباعبدالله!»
دیدگاه ها (۰)

ادامه پست قبل قسمت دوم صاحب‌الزمان!» سپس به‌طور ناخودآگاه با...

️کودکان در غزه🔹 به‌جا مانده از حمله شب گذشته صهیونیست‌ها.✅ ️...

لحظه شهادت خبرنگار فلسطینی به ضرب گلوله نظامیان صهیونیستی🔹 «...

سگ پا سوخته اصلاح طلبای خونخوار بدتر از داعش (علیمی) نمیخوای...

سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی با موضوع «دید...

سخنرانی مرحوم آیت الله ناصری با موضوع «وظایف منتظران ظهور»- ...

السلام علیک یا بقیه الله العظم ارواحنالهم فدا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط