ادامه پست قبل
ادامه پست قبل
قسمت دوم صاحبالزمان!» سپس بهطور ناخودآگاه با پیامبر اکرم (ص) و امام حسین (ع) نیز صحبت میکنه و میگه: «لبیک یا رسولالله! لبیک یا اباعبدالله!»
او این صحنهها را با چنان وضوح و ارتباطی معنوی تجربه میکند که حتی پس از بیدار شدن، یقین کامل دارد که مأموریتی الهی بر عهده او گذاشته شده است. این خواب به او الهام میدهد که بخشی از بدن خود را در این مسیر از دست خواهد داد، اما این از دست دادن برای رسیدن به مقام والای شفاعت و یاری امام زمان (عج) است.
مجروح که در خواب و رویا خود را در میدان نبرد میبیند، با شوق و یقین کامل به ندای امام زمان عج لبیک میگوید و آماده فداکاری میشود. این ایمان و یقین عمیق، او و همسرش را برای مواجهه با سختیها آماده کرده است. .
همسرجانباز به ادامه داستان زندگی و وضعیت روحی مجروح میپردازد. او توضیح میدهد که این مجروح، علاوه بر داشتن مقام و جایگاه خاص در زمین، در میان اهل آسمان و ملائکه نیز شناخته شده است، بهطوری که یادآور سخن حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است که فرموده بودند: "این افراد در آسمان شناخته شدهاند و درزمین ناشناس."
پس از انتقال مجروح به بیمارستان و انجام عملهای جراحی برای قطع دو پا و یک دست او، پزشکان درباره امکان قطع دست دیگرش نیز مشورت میکنند. در این زمان، مجروح که در وضعیتی بین هوشیاری و ناهوشیاری است، با لبخندی به پزشکان اشاره میکند و به همسرش میگوید که اجازه ندهند دست دیگر او قطع شود. پزشکان ابتدا تصور میکنند او از ترس این سخن را میگوید، اما همسرش توضیح میدهد که این موضوع به خوابی که شوهرش دیده است بازمیگردد. او در خواب دیده بود که دو پا و یک دستش قطع خواهند شد، اما دست دیگرش قطع نخواهد شد.
این باور قوی و یقین مجروح باعث میشود پزشکان تمام تلاش خود را برای حفظ دست او به کار گیرند. در نهایت، دست او با درمانهای متعدد حفظ میشود، و این موضوع را همسرش بهعنوان نشانهای از بشارت الهی تعبیر میکند. او میگوید که این رخدادها تأییدی بر مقام شوهرش بهعنوان یکی از یاران امام زمان (عج) و بهرهمندی او از شفاعت الهی است.
شیخ که تحت تأثیر این ایمان و استبشار قرار گرفته است، به همسر مجروح میگوید که نهتنها این زوج اهل بشارت هستند، بلکه این دیدار نیز برای خود او بشارتی معنوی بوده است.
قسمت دوم صاحبالزمان!» سپس بهطور ناخودآگاه با پیامبر اکرم (ص) و امام حسین (ع) نیز صحبت میکنه و میگه: «لبیک یا رسولالله! لبیک یا اباعبدالله!»
او این صحنهها را با چنان وضوح و ارتباطی معنوی تجربه میکند که حتی پس از بیدار شدن، یقین کامل دارد که مأموریتی الهی بر عهده او گذاشته شده است. این خواب به او الهام میدهد که بخشی از بدن خود را در این مسیر از دست خواهد داد، اما این از دست دادن برای رسیدن به مقام والای شفاعت و یاری امام زمان (عج) است.
مجروح که در خواب و رویا خود را در میدان نبرد میبیند، با شوق و یقین کامل به ندای امام زمان عج لبیک میگوید و آماده فداکاری میشود. این ایمان و یقین عمیق، او و همسرش را برای مواجهه با سختیها آماده کرده است. .
همسرجانباز به ادامه داستان زندگی و وضعیت روحی مجروح میپردازد. او توضیح میدهد که این مجروح، علاوه بر داشتن مقام و جایگاه خاص در زمین، در میان اهل آسمان و ملائکه نیز شناخته شده است، بهطوری که یادآور سخن حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است که فرموده بودند: "این افراد در آسمان شناخته شدهاند و درزمین ناشناس."
پس از انتقال مجروح به بیمارستان و انجام عملهای جراحی برای قطع دو پا و یک دست او، پزشکان درباره امکان قطع دست دیگرش نیز مشورت میکنند. در این زمان، مجروح که در وضعیتی بین هوشیاری و ناهوشیاری است، با لبخندی به پزشکان اشاره میکند و به همسرش میگوید که اجازه ندهند دست دیگر او قطع شود. پزشکان ابتدا تصور میکنند او از ترس این سخن را میگوید، اما همسرش توضیح میدهد که این موضوع به خوابی که شوهرش دیده است بازمیگردد. او در خواب دیده بود که دو پا و یک دستش قطع خواهند شد، اما دست دیگرش قطع نخواهد شد.
این باور قوی و یقین مجروح باعث میشود پزشکان تمام تلاش خود را برای حفظ دست او به کار گیرند. در نهایت، دست او با درمانهای متعدد حفظ میشود، و این موضوع را همسرش بهعنوان نشانهای از بشارت الهی تعبیر میکند. او میگوید که این رخدادها تأییدی بر مقام شوهرش بهعنوان یکی از یاران امام زمان (عج) و بهرهمندی او از شفاعت الهی است.
شیخ که تحت تأثیر این ایمان و استبشار قرار گرفته است، به همسر مجروح میگوید که نهتنها این زوج اهل بشارت هستند، بلکه این دیدار نیز برای خود او بشارتی معنوی بوده است.
- ۱.۵k
- ۲۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط