وانشات
وانشات
#اکسو
#تائو : آخخخ #کریس ! هنوز کمرم درد میکنه!
کریس: چرا؟
تائو: بنظرت چرا؟!
کریس: آهان! دیشب!!
#کای : دیشب چی؟
کریس: دیشب؟!! دیشب یه صداهایی از آشپزخونه میومدا!...
کای: خب؟...صدای ناله های تائو بود؟
کریس: نه منحرف!! تائو نصفه شب گشنش شده بود. بلند شد بره یه چیزی بخوره! صدا هم صدای قاشق و چنگال و ظرف و ظروف بود
#چن : کریس!! چرا دروغ میگی؟ دِ آخه یکی از ما دیشب غذا خورده اون یه نفرم میدونه کار تائو نیست دیگه! خب میره به همه میگه دیگه!!
کای: خب کی دیشب غذا خورده؟
چن: #شیومین دیه!
کای: خــــــب! پس دیشب تو اتاق تائو و کریس یه خبرایی بوده!!
کریس: نه! دیشب یه نفر پشت سر هم میرفت دستشویی...تائو بود...آب زیاد خورده بود؛ هی دستشوییش میگرفت
کای: عهههه؟؟
کریس: آره آره!!
#سهون : چرا مضخرف میگی برادر؟! #لوهان موقع شام کلی آب خورد...نصفه شبم یه سره میرفت دستشویی...نذاشت من بخوابم که!!
کای: اهم اهم! بوی...بوی س*س میاد!!
کریس: کایا! مثبت اندیش باش!...دیشب لامپ سالن خاموش روشن میشد ها،...تائو بود! سگش از تو تختش فرار کرده بود؛ ما هم دنبالش میگشتیم. چاغو که روشن کردیم، پیداش کردیم ولی دوباره از دستمون فرار کرد. واسه همین دوباره لامپو روشن کردیم! جریان این بود!
#بکهیون : نه خیرم! من و #چانیول تو اتاقمون موش دیدم. از اتاق فرار کردیم. من میخورم به کلید برق. لامپ روشن میشه. چانی لامپو خاموش میکنه. بعدم چانی میخوره بهش من لامپو خاموش میکنم!! دیشب خیلی با هماهنگ بودی!! ^_^ ♥ _♥
چانیول: دلت با من هماهنگه!! ♥ _♥
کای: خب کریس! لبای تائو چه طعمیه هان؟؟!
کریس: یااااا! خفه شو بابا! این...چیز...چیزه...آهان! دیشب که صدای تلویزیون بلند شد کار تائو بود!...خوابش نمیبرد؛ میخواست فیلم نگاه کنه! همین که تلویزیونو روشن میکنه، خوابش میبره!! دستش میوفته رو کنترل تلویزیونو صداشو زیاد میکنه. بعد من میام و تلویزونو خاموش میکنم. تائورم میبرم تو اتاق!! داستان به خوبی و خوشی به پایان میرسه!!!
#سوهو : خنگ!! من و #لی میخواستیم فیلم ترسناک ببینیم که آقا ییشینگ خوابش میبره منم بیخیال فیلم ترسناک میشم! -_-
لی: ببشید سوهویی! قول میدم دیگه نخوابم!
کای: بعله کریس خان! اعتراف کن دیشب چه خبر بود؟!!
کریس: امممم...دیشب؟!...آهان...دیشب که صدایجیغ از حموم اومد، صدای تائو بود؛ یهو جوگیر شد رفت حموم...بعد تو حموم سوسک دید جیغ کشید...منم امودم نجاتش دادم. سوسکه رو کشتم!! سوپرمن تائو منما!! ^_^
#دی_او : نه بابا! اون صدای جیغ من بود!
کای سرفه میکنه: اهم اهم! هوا چقد گرمه!!
دی او: آره آره دیشب هوا خیلی گرم بود. منم چون خوابم نمیبرد رفتم دوش بگیرم...تو حموم بودم که کای میاد تو منم جیغ میکشم......هعـــــــیییییننن سوتیییییییی!
کریس: خب؟ بعدش چیشد؟ کای لخت دیدت؟ تحریک شد؟؟!! •_--
دی او: امممم نه نه اومد بعد زود رفت!
کریس: آره مرگ خودت!!
کای: دی اویا! بسه بسه! نمیشه جمعش کرد!
دی او:
کای: -_-
کریس: هه! (هه_هه)
تائو: محو در افق!
سهون: کای! فرازنده ی این رقص قشنگ
لوهان: وای نوازنده ی گیتار نژند
کریس: کنم از گردن نظر تا عضوم
دی او: این چه کاری بود که کردی با من؟
(شعر اصلی:
کای فرازنده ی این چخ بلند
و ای نوازنده ی دلهای نژند
کنم از جیب نظر تا دامن
چه عزیزی که نکردی با من)
#اکسو
#تائو : آخخخ #کریس ! هنوز کمرم درد میکنه!
کریس: چرا؟
تائو: بنظرت چرا؟!
کریس: آهان! دیشب!!
#کای : دیشب چی؟
کریس: دیشب؟!! دیشب یه صداهایی از آشپزخونه میومدا!...
کای: خب؟...صدای ناله های تائو بود؟
کریس: نه منحرف!! تائو نصفه شب گشنش شده بود. بلند شد بره یه چیزی بخوره! صدا هم صدای قاشق و چنگال و ظرف و ظروف بود
#چن : کریس!! چرا دروغ میگی؟ دِ آخه یکی از ما دیشب غذا خورده اون یه نفرم میدونه کار تائو نیست دیگه! خب میره به همه میگه دیگه!!
کای: خب کی دیشب غذا خورده؟
چن: #شیومین دیه!
کای: خــــــب! پس دیشب تو اتاق تائو و کریس یه خبرایی بوده!!
کریس: نه! دیشب یه نفر پشت سر هم میرفت دستشویی...تائو بود...آب زیاد خورده بود؛ هی دستشوییش میگرفت
کای: عهههه؟؟
کریس: آره آره!!
#سهون : چرا مضخرف میگی برادر؟! #لوهان موقع شام کلی آب خورد...نصفه شبم یه سره میرفت دستشویی...نذاشت من بخوابم که!!
کای: اهم اهم! بوی...بوی س*س میاد!!
کریس: کایا! مثبت اندیش باش!...دیشب لامپ سالن خاموش روشن میشد ها،...تائو بود! سگش از تو تختش فرار کرده بود؛ ما هم دنبالش میگشتیم. چاغو که روشن کردیم، پیداش کردیم ولی دوباره از دستمون فرار کرد. واسه همین دوباره لامپو روشن کردیم! جریان این بود!
#بکهیون : نه خیرم! من و #چانیول تو اتاقمون موش دیدم. از اتاق فرار کردیم. من میخورم به کلید برق. لامپ روشن میشه. چانی لامپو خاموش میکنه. بعدم چانی میخوره بهش من لامپو خاموش میکنم!! دیشب خیلی با هماهنگ بودی!! ^_^ ♥ _♥
چانیول: دلت با من هماهنگه!! ♥ _♥
کای: خب کریس! لبای تائو چه طعمیه هان؟؟!
کریس: یااااا! خفه شو بابا! این...چیز...چیزه...آهان! دیشب که صدای تلویزیون بلند شد کار تائو بود!...خوابش نمیبرد؛ میخواست فیلم نگاه کنه! همین که تلویزیونو روشن میکنه، خوابش میبره!! دستش میوفته رو کنترل تلویزیونو صداشو زیاد میکنه. بعد من میام و تلویزونو خاموش میکنم. تائورم میبرم تو اتاق!! داستان به خوبی و خوشی به پایان میرسه!!!
#سوهو : خنگ!! من و #لی میخواستیم فیلم ترسناک ببینیم که آقا ییشینگ خوابش میبره منم بیخیال فیلم ترسناک میشم! -_-
لی: ببشید سوهویی! قول میدم دیگه نخوابم!
کای: بعله کریس خان! اعتراف کن دیشب چه خبر بود؟!!
کریس: امممم...دیشب؟!...آهان...دیشب که صدایجیغ از حموم اومد، صدای تائو بود؛ یهو جوگیر شد رفت حموم...بعد تو حموم سوسک دید جیغ کشید...منم امودم نجاتش دادم. سوسکه رو کشتم!! سوپرمن تائو منما!! ^_^
#دی_او : نه بابا! اون صدای جیغ من بود!
کای سرفه میکنه: اهم اهم! هوا چقد گرمه!!
دی او: آره آره دیشب هوا خیلی گرم بود. منم چون خوابم نمیبرد رفتم دوش بگیرم...تو حموم بودم که کای میاد تو منم جیغ میکشم......هعـــــــیییییننن سوتیییییییی!
کریس: خب؟ بعدش چیشد؟ کای لخت دیدت؟ تحریک شد؟؟!! •_--
دی او: امممم نه نه اومد بعد زود رفت!
کریس: آره مرگ خودت!!
کای: دی اویا! بسه بسه! نمیشه جمعش کرد!
دی او:
کای: -_-
کریس: هه! (هه_هه)
تائو: محو در افق!
سهون: کای! فرازنده ی این رقص قشنگ
لوهان: وای نوازنده ی گیتار نژند
کریس: کنم از گردن نظر تا عضوم
دی او: این چه کاری بود که کردی با من؟
(شعر اصلی:
کای فرازنده ی این چخ بلند
و ای نوازنده ی دلهای نژند
کنم از جیب نظر تا دامن
چه عزیزی که نکردی با من)
- ۳۳.۹k
- ۲۱ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط