نگارم رفتنت دیوانه ام کرد

نگارم رفتنت دیوانه ام کرد...
هوای دیدنت پروانه ام کرد...
شدم آواره تا یابم نشانت...
هوای هجر تو بی خانه ام کرد...
دلم می از نگاهت نوش می کرد... فراقت راهی میخانه ام کرد...
نگشتم مست هرگز از شرابی...
می چشمان تو مستانه ام کرد...
رفیقم عشق بود و خاطراتت...
جدایی همدم پیمانه ام کرد...
دلم آباد بود از وصلت ای یار...
ولی هجران تو ویرانه ام کرد...
دیدگاه ها (۱)

صدایَش را شنیدم جان گرفتمز کُفر افتادم و ایمان گرفتم ! چنان ...

*میشـِــــہ اِیـــــن شَبـــــآ ...تـــــو روضِـہ هـآ ...تــ...

همیشه میگفت:دلسوزت منم...!!!راست میگفت،دلم را سوزاند و رفت.....

ﺁﺗﺶ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﻢ ﺍﻓﮑﻨﺪ، ﺷﻮﻕ ﻟﻘﺎﯼ ﺩﻟﺪﺍﺭﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺖ ﺻﺒﺮﻡ، ﺍﯼ ﻧﺎﻗﻪ ! ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط