چقدر خوب شد زن شدم

‌ ‌ چقدر خوب شد زن شدم!!!

کمد و اتاقمان را به هم می‌ریزیم و همه چیز را از اول سرجایش مرتب می‌گذاریم،آن وقت فکر می‌کنیم آماده‌ایم برای گرفتن تصمیمات بزرگ!

وسط غم‌بادهای روزانه شروع می‌کنیم به شستن ظرف‌ها و بازی کردن با کف روی سینک ظرفشویی، تمام غم‌هایمان را همراه سرامیک‌ها آشپزخانه می‌ساییم و می‌ساییم و با قدرت‌تر می‌سایم!

جارو رامحکمتر روی فرش می‌کشیم و فکر می‌کنیم تمام خوره های فکریمان از لوله جارو بالا میرود!

دست به ساختن می‌زنیم، شیرینی و کیک و غذاهای عجیب عجیب میپزیم و از خلق کردن‌هایمان حس بهتری می‌گیریم!

می‌نشینم برای مرتب کردن فکرهایمان رج به رج کامواها را همراه فکرها می‌بافیم!

دکور خانه را عوض می‌کنیم و تنهایی با کشیدن مبل‌ها خودمان را ازنفس می‌اندازیم و فکر می‌کنیم چه انتقامی!

بعد به جان خودمان و صورتمان و دستهای‌مان می افتیم!

داشتم فکر می‌کردم چه خوب است به جز پیاده رفتن و سیگار کشیدن‌های معمول مردها ما کارهای متنوع‌تری برای مقابله با مشکلاتمان داریم....!
دیدگاه ها (۱۸)

روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند فضای منزلتان خالی از نقا...

باقی تابستان عجیب و محیرالعقول طی می‌شود.ماه گذشته از اینکه ...

تکپارتی درخواستی وقتی که به دوستمون حسودی می کنه هنوز وارد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط