فک و فامیل دور حادثه دیده جمع شده بودند

فک و فامیل دور حادثه دیده جمع شده بودند
دور من.
بی وقفه نصیحت به ادامه ی حیات
می کردند
آی بی خیال
آی غصه نخور
آی از اول هم معلوم بود
تو با او به مشکل خواهی خورد.
داشتم مزخرفاتشان را می شنیدم اما
حسی مرا از شنیدن این حرف ها دور و دورتر کرده بود
سر چرخانده بودم و با شوق
زیر لب می گفتم
خدا را صد هزار مرتبه شکر
با تو به مشکل خوردم
نه با کسی دیگر
با تو تمام کردم
نه با غیرِ تو
به راستی
چقدر حس زیبایی ست
تو ، با من قهری .
با من
نه با کسی دیگر
من از زندگی با تو پشیمانم
تو از زندگی با من .
با من
چقدر بعضی از تلخی ها
شیرین اند
کمی که فکر می کنم می بینم
همین
قشنگ است.
همین که این فاجعه
بین من و تو رخ داده
جای شکرش باقی ست.
الهی شکر الهی شکر گویان
دوباره سر به سوی بزرگان جمع چرخاندم
حرفشان عوض شده بود
بی خیال من ، درباره مملکت بحث
می کردند
دایی داشت می گفت
قدیم ما آقای جهان بودیم
جنگی هم اگر بود بین ما و
ابرقدرت آن دوران بود
حالا ببین کار به کجا رسیده
یک کشور که روی نقشه هم معلوم نیست، کدام گوری جا خوش کرده
برای ما شاخ و شانه می کشد...

رسول ادهمی
دیدگاه ها (۳)

زنها وقتی می میرند گل می شوند...این را از اعلامیه ی ترحیم فه...

#کیفیت_زمینی_بودنقهرمانان نباید شکست ناپذیر باشند. باید نقطه...

تقدیر یک دروغ غم انگیز محض بوداز ابتدا، سلام نکرده دلی شکست....

آدم های خاطره باز عجیب اندآدم های خاطره باز مثل یک لامپ نیم ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

خدا توبه کنندگان را دوست دارد

😓پشیمانی برادران حضرت یوسف (ع) و بخشش او..🔷️انسان‌ها بخاطر ع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط