دو هواییم دمی صاف و دمی بارانی

‌ دو هواییم ، دمی صاف و دمی بارانی
ما همانیم ؛ همانی که خودت می‌دانی

پیش‌بینی شدن ِ حال من و تو سخت است
دو هواییم ...ولی بیشترش طوفانی

دل من اهل کجا بوده که امروز شده‌ست
با دل تنگ ِقلم‌های تو هم‌استانی ؟!

آخرین مقصد تو شانه‌ی من بود ؛ نبود ؟
گریه کن هرچه دلت خواست ، ولی پنهانی

شاید این بار به شوق تو بتابد خورشید
رو به این پنجره‌ی در شُرُف ویرانی

باز باید بکشی عکس پریشان ِ مرا
گوشه‌ی قاب ِهمان روسری ِ لبنانی

آب با خود همه‌ی دهکده را خواهد برد
اگر این رود ، زمانی بشود طغیانی ...
دیدگاه ها (۴)

شبی غمگین تر از شبهای فرهادبه یاد لحظه های رفته بر بادبه یاد...

باز من ماندم و خلوتی سردخاطراتی ز بگذشته ای دوریاد عشقی که ب...

این روزهاگفتن دوستت دارم !آنـقدر ساده است که می شود آن رااز ...

گفتم که نرو تلخ شود روز شبانمگفتی بروم چونکه تمام است توانمگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط