این جـُمعِه از آن جـُمعِه هایی ـست
این جـُمعِه از آن جـُمعِه هایی ـست
که میخواهم هر چه عاشقـی را دور کـنم
بدون فکر ، آرام باشم
این جـُمعِه نبودنت را بردار
بگذار نفـسی آسوده بکشـم
با فکر اینـکـه ، هیچـگاه تو را ندیده ـَم
ساعتـی آسوده بخوابم .. !
عزیزی داری ؟
جان عزیزت نبودنت را بردار و ببـر .. !
دقیق نمیدانم...
ولی.....
شاید این غروب جمعه بود که لیلی به مجنون نرسید ...
که میخواهم هر چه عاشقـی را دور کـنم
بدون فکر ، آرام باشم
این جـُمعِه نبودنت را بردار
بگذار نفـسی آسوده بکشـم
با فکر اینـکـه ، هیچـگاه تو را ندیده ـَم
ساعتـی آسوده بخوابم .. !
عزیزی داری ؟
جان عزیزت نبودنت را بردار و ببـر .. !
دقیق نمیدانم...
ولی.....
شاید این غروب جمعه بود که لیلی به مجنون نرسید ...
۸۰۴
۰۸ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.