پارت زخم های کهنه و تازه
پارت ²²: زخم های کهنه و تازه
(ساعت ۱۱ صبح)
(کلارک🫂❤️🩹)
صدای وز وز خفیفی در گوشم بود.... سرم درد و میکرد و شونه چپم پیش از حد میسوخت....
به سختی چشمامو باز کردم، نور ملایمی از پنجره به صورتم خورد
توی اتاقی بودم که کاملا برام نا آشنا بود
سعی کردم بلند بشم... ولی درد شونه ـم مانع ـش شد، بهش نگاه کردم.. باندپیچی نشده بود، ولی آریکا رو دیدم که با تمرکز کامل در حال بخیه زدن یدونه زخم عمیق روی شانه ـم بود
آریکا متوجه بیدار شدن من شد، بدون اینکه سرشو بالا بیاره، با لحن ملایمی گفت:(به هوش اومدی... خوبه...)
به یک نگاه به چهره آریکا... تمام خاطرات اون سال ها مثل یک فیلم توی ذهنم مرور شد.... چهره ای که فکر میکردم دیکه قرار نیست ببینمش...
باورم نمیشد... اون، توی دنیای عادی ها چیکار میکرد...؟
با ناباوری پرسیدم:(آ... آریکا... خو..... خودتی...؟)
آریکا بخیه رو محکم کرد و نخ و برید، صورتش رو بالا آورد و بهم نگاه کرد... در چشمانش... رنج موج میزد
آریکا:(تو مگه خودکشی نکرده بودی...؟)
ذهنم پرتاب شد به پنج سال پیش.... بیست سالگیم... موقعی که درو قفل کردم و یه شمشیر فرو کردم توی قلبم.... جای زخمش هنوز روی سینه ام بود... بین خزه هام مخفی شده بود، هیچکی بجز خودم از اون زخم خبر نداره...
گفتم:(تو از کجا میدونی؟ اصن اینجا چیکار میکنی؟)
آریکا:(خبرش توی کل دنیای شیاطین پخش شد... خودم با چشمای خودم دیدم که توی خاک دفن ـت کردن.... و اینکه ایجام هم..... نزدیک بود هویت فرشته بودنم لو بره و طرد بشم... برای همین یه پورتال ساختم و سفر کردم به دنیای عادی ها...)
با چشمام به شانه خونیم اشاره کردم
با لحن تند گفتم:(چه ارتباطی با اونی که بیهوشم کرد داری؟ این زخم چیه؟)
توی همین لحظه، یه پسر با یه لیوان آب که دستش بود وارد اتاق شد... غیر ممکنه...
گفتم:(آ... آرمَن؟) اون... برادر آریکا بود
آرمن بدون اینکه جیزی بگه لیوان آب رو گذاشت روی میز کنار تخت و بهم نگاه کرد... اون پسر کم حرفیه
کمی با آرامش، ولی با تردید گفت:(واقعا خودتی...؟ نمردی؟...)
گفتم:(آ... آرهـ....)
ادامهـ دارد....
بقیه پارت های رمان: https://wisgoon.com/c/1920495/
#سونیک #شدو #گاچا #گاچاکلاب #گاچانوکس #گاچا_کلاب #گاچا_نوکس #ادیت #ادیتور #اینشات #آرت #آرتیست #نقاش #نقاشی #اوسی #پینترست #وایب #گاچا_لایف #گاچا_لایف_دو
#sonic #shadow #Gacha #GachaClub #GachaNox #Gacha_Club #Gacha_Nox #Edit #Editor #Inshat #Art #Artist #Painter #Painting #oc #Pinterest #Vibe #gacha_Life #Gacha_Life_two
(ساعت ۱۱ صبح)
(کلارک🫂❤️🩹)
صدای وز وز خفیفی در گوشم بود.... سرم درد و میکرد و شونه چپم پیش از حد میسوخت....
به سختی چشمامو باز کردم، نور ملایمی از پنجره به صورتم خورد
توی اتاقی بودم که کاملا برام نا آشنا بود
سعی کردم بلند بشم... ولی درد شونه ـم مانع ـش شد، بهش نگاه کردم.. باندپیچی نشده بود، ولی آریکا رو دیدم که با تمرکز کامل در حال بخیه زدن یدونه زخم عمیق روی شانه ـم بود
آریکا متوجه بیدار شدن من شد، بدون اینکه سرشو بالا بیاره، با لحن ملایمی گفت:(به هوش اومدی... خوبه...)
به یک نگاه به چهره آریکا... تمام خاطرات اون سال ها مثل یک فیلم توی ذهنم مرور شد.... چهره ای که فکر میکردم دیکه قرار نیست ببینمش...
باورم نمیشد... اون، توی دنیای عادی ها چیکار میکرد...؟
با ناباوری پرسیدم:(آ... آریکا... خو..... خودتی...؟)
آریکا بخیه رو محکم کرد و نخ و برید، صورتش رو بالا آورد و بهم نگاه کرد... در چشمانش... رنج موج میزد
آریکا:(تو مگه خودکشی نکرده بودی...؟)
ذهنم پرتاب شد به پنج سال پیش.... بیست سالگیم... موقعی که درو قفل کردم و یه شمشیر فرو کردم توی قلبم.... جای زخمش هنوز روی سینه ام بود... بین خزه هام مخفی شده بود، هیچکی بجز خودم از اون زخم خبر نداره...
گفتم:(تو از کجا میدونی؟ اصن اینجا چیکار میکنی؟)
آریکا:(خبرش توی کل دنیای شیاطین پخش شد... خودم با چشمای خودم دیدم که توی خاک دفن ـت کردن.... و اینکه ایجام هم..... نزدیک بود هویت فرشته بودنم لو بره و طرد بشم... برای همین یه پورتال ساختم و سفر کردم به دنیای عادی ها...)
با چشمام به شانه خونیم اشاره کردم
با لحن تند گفتم:(چه ارتباطی با اونی که بیهوشم کرد داری؟ این زخم چیه؟)
توی همین لحظه، یه پسر با یه لیوان آب که دستش بود وارد اتاق شد... غیر ممکنه...
گفتم:(آ... آرمَن؟) اون... برادر آریکا بود
آرمن بدون اینکه جیزی بگه لیوان آب رو گذاشت روی میز کنار تخت و بهم نگاه کرد... اون پسر کم حرفیه
کمی با آرامش، ولی با تردید گفت:(واقعا خودتی...؟ نمردی؟...)
گفتم:(آ... آرهـ....)
ادامهـ دارد....
بقیه پارت های رمان: https://wisgoon.com/c/1920495/
#سونیک #شدو #گاچا #گاچاکلاب #گاچانوکس #گاچا_کلاب #گاچا_نوکس #ادیت #ادیتور #اینشات #آرت #آرتیست #نقاش #نقاشی #اوسی #پینترست #وایب #گاچا_لایف #گاچا_لایف_دو
#sonic #shadow #Gacha #GachaClub #GachaNox #Gacha_Club #Gacha_Nox #Edit #Editor #Inshat #Art #Artist #Painter #Painting #oc #Pinterest #Vibe #gacha_Life #Gacha_Life_two
- ۷.۳k
- ۰۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط