متاسفم که شما اونجا حضور داشتید و اولین نفر شاهد تمام این
_متاسفم که شما اونجا حضور داشتید و اولین نفر شاهد تمام اینا بودید، تمام چیزی که من میخواستم این بود که شما به من افتخار کنید
اما الان تو این خونه قدیمی نشستم و خاطرات رو مرور میکنم
به عکسای بچگیتون نگاه میکنم و مبهوت میمونم که جفتتون چقدر بزرگ شدید
دختر قشنگم، بهم قول بده خودت و خواهرت هیچوقت گریه نکنین
دخترم، گریه نکن
همه چیز درست میشه
لبت رو صاف کن خانم کوچولو، من همیشه در قلبت همراهتم
و اگه بخوای، من برات یه مرغ مقلد میخرم
برات انگشتر الماس میخرم، برات اواز میخونم
هر کاری میکنم که شادی تو و خواهرت رو ببینم
اگه اون مرغ اواز نخوند وانگشتر ندرخشید، گردن اون مرغ رو میکشنم
انگشتر رو برای جواهر فروش میبرم و به خودش میفروشم، خوردش میکنم و مجبورش میکنم تک تک تیکه هاش رو بخوره
امیدوارم در زندگی بعدیم، صورت ماه تو و خواهرت رو ببینم و پدر خوبی براتون بشم.
کاری که تو انجامش موفق نبودم.
پدرت، مین یونگی.
+بابااااااا "زجه"
+بلند شو بابا، اخه چجوری بدون تو همه چیز درست میشه؟
ساعت ها گذشت.
دخترک بیچاره انقدر گریه کرده بود که لبهاش خشک و چشماش قرمز شده بود.
+بابایی... برگرد
دخترک بیچاره بخاطر مشکل قلبی که داشت، ایست قلبی کرد و روی زمین و توی بغل باباش افتاد، و روح اون دو نفر به اسمان بالا رفت.
کی میدونه، ممکنه الان زندگی بهتری داشته باشن. خواهرش سنگدل شده بود و محبتی نسبت به پدرش نداشت و پس از دیدن جسد اون دو نفر، هیچ واکنشی نداشت. مطمعنا اونا الان زندگی بهتری دارن...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از روی اهنگ Mocking bird امینم نوشتم
با صدای شوگا درستش کرده بودن منم این ایده به ذهنم رسید
اما الان تو این خونه قدیمی نشستم و خاطرات رو مرور میکنم
به عکسای بچگیتون نگاه میکنم و مبهوت میمونم که جفتتون چقدر بزرگ شدید
دختر قشنگم، بهم قول بده خودت و خواهرت هیچوقت گریه نکنین
دخترم، گریه نکن
همه چیز درست میشه
لبت رو صاف کن خانم کوچولو، من همیشه در قلبت همراهتم
و اگه بخوای، من برات یه مرغ مقلد میخرم
برات انگشتر الماس میخرم، برات اواز میخونم
هر کاری میکنم که شادی تو و خواهرت رو ببینم
اگه اون مرغ اواز نخوند وانگشتر ندرخشید، گردن اون مرغ رو میکشنم
انگشتر رو برای جواهر فروش میبرم و به خودش میفروشم، خوردش میکنم و مجبورش میکنم تک تک تیکه هاش رو بخوره
امیدوارم در زندگی بعدیم، صورت ماه تو و خواهرت رو ببینم و پدر خوبی براتون بشم.
کاری که تو انجامش موفق نبودم.
پدرت، مین یونگی.
+بابااااااا "زجه"
+بلند شو بابا، اخه چجوری بدون تو همه چیز درست میشه؟
ساعت ها گذشت.
دخترک بیچاره انقدر گریه کرده بود که لبهاش خشک و چشماش قرمز شده بود.
+بابایی... برگرد
دخترک بیچاره بخاطر مشکل قلبی که داشت، ایست قلبی کرد و روی زمین و توی بغل باباش افتاد، و روح اون دو نفر به اسمان بالا رفت.
کی میدونه، ممکنه الان زندگی بهتری داشته باشن. خواهرش سنگدل شده بود و محبتی نسبت به پدرش نداشت و پس از دیدن جسد اون دو نفر، هیچ واکنشی نداشت. مطمعنا اونا الان زندگی بهتری دارن...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از روی اهنگ Mocking bird امینم نوشتم
با صدای شوگا درستش کرده بودن منم این ایده به ذهنم رسید
۳.۸k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.