ویو شب

ویو شب♡
تهیونگ رفت خونه ی هانا والان پشت در هستن
هانا: من درو باز میکنم
ب.ها: نه ...لیا درو باز کن
لیا: پوففف.. باشه
لیا درو باز کرد و تهیونگ و خانوادش امدن تو خونه اجوما براشون آبمیوه اورد
ب.ها: لیا با تهیونگ برو تو اتاق حرف بزن
لیا نگاهی به هانا کرد و با علامت هانا رفت تو اتاق وبعد چند دقیقه آمدن بیرون
پ.ته : خوب چی شد
لیا:...
ته: ما آخر این هفته ازدواج میکنیم من فردا میام دنبال لیا برای خرید عروسی
م.ها: خوبه مبارکه
م.ته: مبارکه
پ.ته: اهوم مبارکه
ته و خانوادش رفتن خونه
هانا و لیا تو اتاق
هانا: کاری نکردی که شک کنه
لیا : نه نگران نباش بگیر بخواب
ویو صبح
اسلاید دوم لباس تهیونگ
اسلاید سوم لباس هانا بدون کلاه و کیف
اسلاید چهارم لباس لیا
دیدگاه ها (۰)

ویو صبحلیا: با آلارم گوشیم بیدار شدم رفتم کارای لازم رو انجا...

بچه ها اینم لباسا وقت دختری که اسلاید اول هست خواهر هانا هست...

پارت¹بابای هانا: برای اینکه شراکت قوی تر بشه باید پسرت با دخ...

خوب معرفی فیکهانا : دختر مهربون دل سوز وهمیشه دوست داره به ب...

black flower(p,247)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط