نفسم بند آمد

نفسم بند آمد
پنجره را بگشایید
این تن
 میان هوای نبودنت
 چگونه نفس را تاب آورد..



مریم پورقلی
دیدگاه ها (۳)

تو هم نباشی ..خیالت دست بردار نیست...مریم پورقلی

#تصاویری_ازشکوه_وعظمت_زیارتگاه‌هامسجد نصیرالملک – ایرانمسجد ...

.عشقیک بطری آب معدنی بوددر برابر بیکرانِ دریاهاو ملّاحانِ پی...

.هرصبح اضافهء بال‌هایم را در آینه می‌چینمو به زندگی میان آدم...

این تن و قلب بنامت سند خوردناز بند بند وجودم میپرستمت زندگیم...

تنگِ غروب که می شودعجیب دلم مظلوم و بی کس تر می شودبد میسوزد...

...آذرماه، چه زود آمدیی؟ با آن نفس‌های سردبا خودت خاطره‌ها ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط