زد به بازوم
زد به بازوم
جیمین:بریم بیرون به نظرم این دوتا رو تنها بزاریم *لبخند
ا.ت:اوهوم اوهوم
بلند شدیمو رفتیم تو باغ قدم میزدیم
جیمین:چند سالته؟
ا.ت:چی؟
ا.ت: عاعم امسال میرم تو ۲۱ سال.توچی؟
جیمین:من ۲۶ سالمه
ا.ت:اها
جیمین:گفتی داداشت از یه دختر خوشش میاد؟
ا.ت:اوهوم ولی هیچوقت ازش صحبت نمیکنه
جیمین: ممکنه اون دختر بدونه
ا.ت:چمیدونم من خیلی فضولی نمیکنم
جیمین:شاید اون دخترو بشناسی
ا.ت:نمیدونم
ا.ت:وایستا منظورت یانگه؟
جیمین:نه بابا اومم شاید
ا.ت:نه یانگ نمیتونه باشه یانگو داداشم خیلی باهم فرق دارن تازه یانگ بهم میگه
جیمین:گفتم شاید
ا.ت: شما ایدلا اجازه ازدواج ندارین؟
جیمین:چرا
ا.ت:پس چرا همتون سینگلین؟
جیمین: شخص خاصش پیدا نمیشه و اینطور که میبینم تهیونگ شخص خاصشو پیدا کرده
ا.ت:منظورت از شخص خاص کیه مثلا تایپ ایده الی داری؟
جیمین:چرا این سوالو میپرسی؟
ا.ت:هیچی همینجوری
جیمین: نه تایپ ایده الی ندارم
یانگ:اینجایین؟
تهیونگ: دنبالتون میگشتیم
ویو ا.ت
ا.ت:چیزه داشتیم قدم میزدیم
یانگ اومد طرفمو بازومو گرفت
یانگ:قدم میزدین یا چی؟*اروم
ا.ت:هیسسس
ا.ت:ما دیگه باید بریم حسابی کار داریم
یانگ:چیکار؟
دستشو فشار دادم
ا.ت: قرار نبود یه سر به چیز بزنی...
تهیونگ: چی؟
ا.ت:سگت.سگت دیگه
دستشو گرفتمو کشوندم
یانگ:داری چیکار میکنی؟
ا.ت:کافیه خیلی موندیم
ا.ت:یا الان میریم یا اخرین بارته اینجایی
یانگ :باشه باشه
دستشو ول کردم
به تهیونگ احترام گذاشتم
ا.ت:ممنونم بخاطره اینکه دعوتم کردی بهم یعنی بهمون خوش گذشت
دسته یانگو گرفت داشتم میرفتم
جیمین:کیفت جا موند
برگشتم دیدم دستشه
ا.ت:عاها ببخشید
رفتمو ازش گرفتم
ا.ت:ممنون
تهیونگ: بازم بیاین
ا.ت:اوهوم
باهم رفتیم بیرون سوار ماشین شدیمو حرکت کردیم
یانگ:دیوونه شدی؟
ا.ت:به نظرم کافی بود اگه بیشتر میموندی چیزیت میشد
یانگ:من مراقب خودم بودم
ا.ت:به نظرم بحث نکنیم
ات:بازم میتونی ببینیشون
یانگ:واقعا دیونم میکنی
ضبطو روشن کرد یکی از اهنگای بلک پینکو گذاشت همه میدونستن من از بلک پینک بدم میاد یانگ هم دست میذاشت رو نقطه ضعفم
ا.ت:قطش کن*داد
صداشو زیاد کرد.....
جیمین:بریم بیرون به نظرم این دوتا رو تنها بزاریم *لبخند
ا.ت:اوهوم اوهوم
بلند شدیمو رفتیم تو باغ قدم میزدیم
جیمین:چند سالته؟
ا.ت:چی؟
ا.ت: عاعم امسال میرم تو ۲۱ سال.توچی؟
جیمین:من ۲۶ سالمه
ا.ت:اها
جیمین:گفتی داداشت از یه دختر خوشش میاد؟
ا.ت:اوهوم ولی هیچوقت ازش صحبت نمیکنه
جیمین: ممکنه اون دختر بدونه
ا.ت:چمیدونم من خیلی فضولی نمیکنم
جیمین:شاید اون دخترو بشناسی
ا.ت:نمیدونم
ا.ت:وایستا منظورت یانگه؟
جیمین:نه بابا اومم شاید
ا.ت:نه یانگ نمیتونه باشه یانگو داداشم خیلی باهم فرق دارن تازه یانگ بهم میگه
جیمین:گفتم شاید
ا.ت: شما ایدلا اجازه ازدواج ندارین؟
جیمین:چرا
ا.ت:پس چرا همتون سینگلین؟
جیمین: شخص خاصش پیدا نمیشه و اینطور که میبینم تهیونگ شخص خاصشو پیدا کرده
ا.ت:منظورت از شخص خاص کیه مثلا تایپ ایده الی داری؟
جیمین:چرا این سوالو میپرسی؟
ا.ت:هیچی همینجوری
جیمین: نه تایپ ایده الی ندارم
یانگ:اینجایین؟
تهیونگ: دنبالتون میگشتیم
ویو ا.ت
ا.ت:چیزه داشتیم قدم میزدیم
یانگ اومد طرفمو بازومو گرفت
یانگ:قدم میزدین یا چی؟*اروم
ا.ت:هیسسس
ا.ت:ما دیگه باید بریم حسابی کار داریم
یانگ:چیکار؟
دستشو فشار دادم
ا.ت: قرار نبود یه سر به چیز بزنی...
تهیونگ: چی؟
ا.ت:سگت.سگت دیگه
دستشو گرفتمو کشوندم
یانگ:داری چیکار میکنی؟
ا.ت:کافیه خیلی موندیم
ا.ت:یا الان میریم یا اخرین بارته اینجایی
یانگ :باشه باشه
دستشو ول کردم
به تهیونگ احترام گذاشتم
ا.ت:ممنونم بخاطره اینکه دعوتم کردی بهم یعنی بهمون خوش گذشت
دسته یانگو گرفت داشتم میرفتم
جیمین:کیفت جا موند
برگشتم دیدم دستشه
ا.ت:عاها ببخشید
رفتمو ازش گرفتم
ا.ت:ممنون
تهیونگ: بازم بیاین
ا.ت:اوهوم
باهم رفتیم بیرون سوار ماشین شدیمو حرکت کردیم
یانگ:دیوونه شدی؟
ا.ت:به نظرم کافی بود اگه بیشتر میموندی چیزیت میشد
یانگ:من مراقب خودم بودم
ا.ت:به نظرم بحث نکنیم
ات:بازم میتونی ببینیشون
یانگ:واقعا دیونم میکنی
ضبطو روشن کرد یکی از اهنگای بلک پینکو گذاشت همه میدونستن من از بلک پینک بدم میاد یانگ هم دست میذاشت رو نقطه ضعفم
ا.ت:قطش کن*داد
صداشو زیاد کرد.....
۴.۵k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.