زمانیکه قدمهایت را بجای قدمهای جابر نهادی

زمانیکه قدمهایت را بجای قدمهای جابر نهادی...
وگرمای قطرات اشکت گونه هایت را ملتهب کرد...
در چهلمین روز نبود اربابت حسین


مرا نیز یادمی کردی... که مشتاقانه چشم بدستان شاهی دارم که سرور جوانان اهل جنت است...


سعی بین الحرمینت قبول .. کربلایی به نینوا رفته


زیارت قبول رود جونیم داداشی عزیز وبزرگوارم
امیر استقلالی عزیزم
دیدگاه ها (۱۴۴)

گفت رفتن چه جوریه ؟!درد داره ؟!گفتم بستگی داره از کجا بخوای ...

میروی ای جان جانان ، تا کجا با ساز دل؟باز هم شعر تــــو و در...

‍ باز لرزید... تمام جانم ، با او لرزید...با او که کودکش را ز...

زلزله ننویسیدبنوسید زنی در زیر آوارو بچه ای چشم به راه مادر....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط