قصه اینجاست که شب بودو هوا ریخت بهم
. .
قصه اینجاست که شب بودو هوا ریخت بهم
من چنان درد کشیدم که خدا ریخت بهم.
.. صاف بود آب و هوایم که دو چشمت بارید
که به یک پلک زدن آب و هوا ریخت بهم... دست در دست خدا بودی و با آمدنم
عاشق من شدی و رابطه ها ریخت بهم..
. وای مردرویاهایم ببخشید مرا
عشق بعدی شدم و بین شما ریخت بهم..
. فاصله بین من و تو نفسی بود ولی
رفتی و وسوسه فاصله ها ریخت بهم..
. قصد این بود ک عاشق بشویم اما نه
عشق ما از همه زاویه ها ریخت بهم... نیمه شب بود خدا بود و من بی سیگار
لعنتی رفتنش اعصاب مرا ریخت بهم..
. باز اقبالی و آهنگ شقایق اما
چقدر ساده هم آغوشی ما ریخت بهم..
. بعد از آن زندگی آنقدر به من سخت گرفت
خانه از بعد همان ثانیه ها ریخت بهم..
. کلماتم همه در بغض گلو درد شدند
بعد از آن شعر و غزل قافیه ها ریخت بهم.
.. خسته ام آه چرا رابطه عشقی ما
به همین سرعت و بی چون و چرا ریخت بهم.؟!!..
قصه اینجاست که شب بودو هوا ریخت بهم
من چنان درد کشیدم که خدا ریخت بهم.
.. صاف بود آب و هوایم که دو چشمت بارید
که به یک پلک زدن آب و هوا ریخت بهم... دست در دست خدا بودی و با آمدنم
عاشق من شدی و رابطه ها ریخت بهم..
. وای مردرویاهایم ببخشید مرا
عشق بعدی شدم و بین شما ریخت بهم..
. فاصله بین من و تو نفسی بود ولی
رفتی و وسوسه فاصله ها ریخت بهم..
. قصد این بود ک عاشق بشویم اما نه
عشق ما از همه زاویه ها ریخت بهم... نیمه شب بود خدا بود و من بی سیگار
لعنتی رفتنش اعصاب مرا ریخت بهم..
. باز اقبالی و آهنگ شقایق اما
چقدر ساده هم آغوشی ما ریخت بهم..
. بعد از آن زندگی آنقدر به من سخت گرفت
خانه از بعد همان ثانیه ها ریخت بهم..
. کلماتم همه در بغض گلو درد شدند
بعد از آن شعر و غزل قافیه ها ریخت بهم.
.. خسته ام آه چرا رابطه عشقی ما
به همین سرعت و بی چون و چرا ریخت بهم.؟!!..
- ۲.۹k
- ۰۵ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط