رئیسبار

#رئیس_بار

پارت (۲۶)

[پرش زمانی شنبه،تو مهمونی]

لین: اووو سلام اقای جئون خیلی خوش اومدین به مهمونی
کوک: خیلی ممنون که ما رو به اینجا دعوت کردین اقای لین
لین: این خانوم زیبا کی هستن
ا/ت: سلام اقای لین
کوک: دوست دخترم هستن
لین: خیلی هم خوب، بفرمایید بفرمایید داخل

{ویو ا/ت}
مهمونی پر زرق و برق و قشنگی بود رفتیم و رو کاناپه نشستیم که، کوک یه لیوان الکل برداشت و میخواست بخوره

ا/ت: نگو که میخوای مست کنی
کوک: نه فقط همینو میخورم، من ظرفیتم بالاست، تو هم شراب بردار بخور
ا/ت: نمیخوام
کوک: باشه هر جور میلته

{ویو ا/ت}
یه اهنگ تانگو ملایم گذاشتن و همه زوج ها رفتن وسط تا برقصن کوک هم دست منو گرفت و رفتیم وسط و رقصیدیم، اهنگ تموم شد و برگشتیم سر جامون

ا/ت: میگم حالا یکم بخورم بد نیست نه؟
کوک: اره بخور
(ا/ت یه شراب برداشت و نصفشو خورد بلافاصه حالش بد شد و سرفه میکرد)
کوک: حالت خوبه؟
ا/ت: کوک نمیشه برم هتل؟ حالت تهوع دارم، دیگه داره حالم بد میشه
کوک: باشه به تام میگم تا برسونتت
(تام اومد)
&چیشده قربان؟
کوک: ا/ت رو ببر به اتاق هتلی که رزرو کردیم، حالش بده، مراقبش باشی
&چشم حتما(ا/ت رو همراهی کرد و رسوندش به هتل)
.............................................
+اووو سلام اقای جئون
کوک: سلام اقای...(چیزی به ذهنم نمیرسه🤦‍♀)خوشحال شدم دیدمتون
+منم همینطور، نوشیدنی میل دارید؟
کوک: بله حتما
(+با پوزخند بهش یه لیوان شراب داد)
+ببخشید من باید برم، همسرم منتظرمه
کوک: بله بفرمایید

{ویو کوک}
نمیدونم توش چی ریخته بود که بلافاصله بعد از خوردنش، بیدار شد(اهممم منحرف شین)نوشیدنی رو مسموم کرده بود حتما پودر تحریک کننده ریخته، دیگه داغ کرده بودم نمیتونستم تحمل کنم، به برایان خبر دادم و منو رسوند به هتل...
...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پارت بعدی اسماته 😈
میزارم تو کامنتا بخونینش😁
دیدگاه ها (۱۷)

★jeon jung kook★ جوننننن#بی_تی_اس #جونگکوک #کوک

★jeon jung kook★#بی_تی_اس #کوک #جونگکوک

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۸ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط