شکلات تلخ پارت ۳

×اممم...سلام جناب کیم .
÷اهم... ب.ببخشید فکر کردم یکی از کارکناس،ب.بفرمایید،بفرمایید.
×اممم.....شما چن روز پیش یه ماشین گزارش کردین. درسته؟
÷بله چطور؟
×میشه بگین چطوری متوجه شدین؟
÷اممم....راستش من اون دختره خیلی وقت بود می‌شناختم. یکی از کارکنای همکارم بود.
×کجا دیدینش؟
÷اون روز رفته بودم به یه مهمونی و اونو اونجا دیدم .دختره یکم مشکوک میزد و منم شنیدم با یکی از مهمون های اونجا در مورد حمل مواد مخدر صحبت میکردن . به محض اینکه از مهمونی خارج شد ماشین اونو گزارش کردم.همین.
×ممنونم که توضیح دادین.
÷خواهش میکنم . اممم.....من شما رو جایی ندیدم؟
×م.من اممم‌......شاید با یه نفر دیگه اشتباه گرفتین .
÷اوهوم شاید .
جیمین بعد از چند دیقه از اتاق خارج شد و میخواست از ساختمان خارج بشه که حرف های چند نفر کنجکاوش کرد .
&ولی من دیگه نمیتونم تحمل کنم
*منم ولی بخاطر خرجی خانوادمون باید تحمل کنیم.
( این دو نفر خانم بودن و خدمتکار های اونجا بودن )
×اممم......(ساری تیکه کلامم شده🤧)ببخشید من نمیخواستم فضولی کنم ولی درباره صحبت هاتون یکم کنجکاو شدم میشه بپرسم از چی اذیت میشین .
&اون...
*نه ما نمیتونیم بهتون بگیم.( نگران )
×خانم اگه مشکلی دارین بگین من به حرف های شما احتیاج دارم.
*اممم...برای چی ؟
×برای یه پرونده پس لطفا هر چی میدونین بگین.
&اون داره ازمون سو استفاده میکنه.
×کی؟
&رئیس کیم.
×ینی چی؟............


خوب بود؟
حمایت؟